کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو




 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 



هوش هیجانی،‌ رهبری، ‌فضا و عملکرد سازمانی

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

قبلاً‌ اشاره شد چطور هوش هیجانی می تواند بر موفقیت فرد در سازمان مؤثر باشد و چطور  می تواند به عملکرد کلی سازمان نیز تأثیر بگذارد. شواهد حاکی است رهبری هوشمند هیجانی عامل کلیدی در ایجاد فضای کاری شناخته می شود که می تواند زمینه رشد و پرورش کارکنان را فراهم کرده و آنها را تشویق کند تا بهترین عملکرد را داشته باشند. برای مثال یافته های یک تحقیق بر روی مدیران ارشد اجرایی شرکت های مشابه بیمه آمریکایی نشان می دهد مدیران شرکت هایی که قابلیت های هوش هیجانی بالاتری دارند نتایج مالی بهتری در زمینه رشد سرمایه و سود داشتند.

مک کللند[1] (1998) نتایج مشابهی را که میان نقاط قوت هوش هیجانی و نتایج عملکرد سازمانی بر روی مدیران ارشد یک شرکت جهانی غذایی و آشامیدنی به دست آورد، نشان می دهد که مدیران واحدهایی که از قابلیت هوش هیجانی بالایی برخوردارند، ‌عملکرد سالیانه آنها بیش از انتظار بوده و در زمینه اهداف مالی 15 تا 20 درصد رشد سود سالیانه داشتند، ‌در حالی که سایر مدیرانی که قابلیت های هوشی هیجانی ضعیف داشتند بدون افزایش سود سالیانه، ‌عملکرد آنان کمتر از حد انتظار بود. به نظر گلمن رابطه میان نقاط قوت هوش هیجانی در رهبر سازمان و عملکرد او تا حد زیادی به فضایی بستگی دارد که رهبر به وجود می آورد. برای مثال یافته های یک مطالعه بر روی مدیران ارشد یک شرکت بیمه حاکی است رابطه معناداری میان توانایی های هوش هیجانی رهبر و فضای سازمان وجود دارد. فضای سازمانی می تواند بازتاب احساسی را داشته باشد که افراد معتقدند توانایی لازم انجام آن کار را دارند. فضای سازمانی نشان دهنده میزان شفافیت در ارتباطات، ‌انعطاف پذیری کاری کارکنان، ‌توانایی ارائه نوآوری،‌ احساس مالکیت و مسئولیت- پذیری آنان با رعایت استانداردهای کاری است (پارسا، 1390).

یافته یک تحقیق در شرکت های بیمه نشان می دهد فضایی را که مدیران ارشد اجرایی به وجود می آورند می توان در میان گزارش های مستقیم مشاهده کرد و این فضا می تواند عملکرد کلی سازمان را پیش بینی کند. حدود سه چهارم فضای سازمانی به تنهایی می تواند در رشد سرمایه و سود سازمانی به طور مستقیم نقش داشته باشد. به نظر می رسد سبک هنری می تواند عملکرد سازمانی را در سطح وسیعی در صنایع و اداره ها به حرکت درآورد و در این زنجیره رابطه حساسی از رهبر تا فضای سازمانی و موفقیت سازمانی مشاهده می شود. یافته های مطالعه ای بر روی 42 نفر از مدیران مدارس در انگلستان نشان می دهد، ‌رهبری این مدیران در موفقیت تحصیلی دانش آموزان نقش مستقیمی دارد. وقتی روش رهبری مدیر مدرسه منعطف باشد و مدیر از خود توانایی هایی هوش هیجانی بالا نشان دهد طرز تلقی و نگرش معلمان مثبت تر شده و در نتیجه دانش آموزان نمرات بالایی کسب می کنند، ‌اما اگر مدیر مدرسه قابلیت‌های هوش هیجانی پایین داشته باشد روحیه معلمان افت کرده و عملکرد تحصیلی دانش آموزان ضعیف و کمتر از حد انتظار ظاهر می شود (پارسا، 1390).

دانلود پایان نامه

[1] - Mccelland

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 02:44:00 ب.ظ ]




پرخاشگری

2-23- تعریف پرخاشگری

پرخاشگری، معمولاً به رفتاری اطلاق می شود که هدف از آن، صدمه رساندن جسمانی یا زبانی به شخص دیگر، یا نابود کردن دارایی آن است. بنابراین، آسیب زدن اتومبیل یک شخص به دست شخص دیگر، خفه کردن زنان توسط یک جانی و خشونتی که دولت برای برقراری نظم و قانون اعمال می کند، تماماً اعمالی هستند که در تعریف پرخاشگری می گنجد. بهترین و جامع ترین تعریفی که از پرخاشگری ارائه شده، تعریف براون[1] است. او، پرخاشگری را هر نوع عمل و رفتاری می داند که به طور مستقیم در جهت هدفی و به منظور آزار و اذیت رساندن به دیگران که مایل نیستند مورد آزار و اذیت قرار گیرند، اعمال شود. همچنین پرخاشگری را می توان هرگونه رفتاری دانست که متوجه آسیب رساندن و یا مجروح ساختن موجودی دیگر است.

هر چند سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه بشدت پرخاشگرند، به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی نیز پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند، به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگر نخواهند بود. البته، کودکان هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر، یا بدنیا آمدن کودک جدید روبرو می شوند، بیشتر پرخاشگر می شوند. در واقع، پرخاشگری وسیله ای کودکانه است که گاهی بسیار خطرناک و زیانبار بوده و به جای حل مشکل و کاستن از فشار و ناراحتی، باعث دردسر و رنج تازه، برای شخص می شود (صادقی و مشکبیدحقیقی، 1385).

2-24- نشانه های پرخاشگری

   نشانه های پرخاشگری، متعدد است. از جمله این نشانه ها می توان به فحش دادن، پرتاپ اشیاء، لگد زدن، جنگ و ستیز کردن، شکستن اشیاء و ضربه زدن، حمله به دیگران، دروغگویی، بر هم زدن نظم، برانگیختگی بیش از حد، فرار از خانه و مدرسه، نگاه های تند و خشن، به هم فشردن دندان ها و جیغ زدن، اشاره کرد. نشانه های پرخاشگری در یک کودک پرخاشگر عبارتند از :

  • ایجاد مزاحمت کردن و حالت دفاعی به خود گرفتن؛
  • دیگران را سرزنش کردن؛
  • با کودکان دیگر به جنگ و ستیز پرداختن؛
  • نظم کلاس و مدرسه را به هم ریختن؛
  • به دزدی و دروغگویی دست زدن؛
  • از رابطه خود با اطرافیان رضایت نداشتن؛
  • از مدرسه و معلم خاطره خوش نداشتن؛
  • از بازگو کردن احساسات خود علیه والدین، وحشت داشتن و آن را در مورد کودکان دیگر تلافی کردن (هاشمی و همکاران، 1389).

2-25- انواع رفتارهای پرخاشگرانه

   طبق نظر مویر[2] (1976)، پاسخ های پرخاشگرانه انواع گوناگون دارد که محرک های درونی و بیرونی مختلف، آنها را به وجود می آورد. در ادامه این بحث، هفت طبقه از رفتارهای پرخاشگرانه معرفی می شوند. به دلیل همپوشی این طبقات، امکان تمایز میان انواع این رفتارها به سهولت امکان پذیر نیست، لذا این احتمال وجود داردکه رفتار پرخاشگرانه، حاصل تلفیقی از دو یا چند عامل زیر باشد:

پرخاشگری خشمگینانه[1]

طبق نظر دارلی و همکاران[2] (1988)، این نوع پرخاشگری، نوع اصیل و شناخته شده پرخاشگری است. هنگامی که مردم کلمه پرخاشگری را می شنوند، این نوع خاص فوراً به ذهن آنان متبادر می شود. این نوع پرخاشگری عموماً با نشانه های از برانگیختگی هیجانی توأم بوده و علت آن غالباً درد یا ناکامی است. برای مثال، اگر دو موش را در قفس رها کنیم، سپس ضربه های برقی متناوب و مختصری به آنان وارد شود، پس از آن، به یکدیگر حمله می کنند. در این حالت، اگر حتی یک موش وجود داشته باشد، مثلاً به عروسک حمله ور خواهد شد. هاچینسون[3] (1965) معتقد است بروز ناکامی، عدم موفقیت در یک رفتار هدف گرا می باشد. برای مثال، پیشگیری از دستیابی حیوان به غذا معمولاً باعث رفتار پرخاشگرانه می شود. کبوتری که یاد گرفته است برای دریافت دانه به کلیدی نوک بزند، اگر دانه ای دریافت نکند به کبوتر دیگر حمله خواهد کرد.

2-25-2- پرخاشگری تجاوزکاران[4]

   گاهی اوقات یک حیوان، آرام و پاورچین به حیوان گوشتخوار دیگری مانند شغال، گرگ و یا یکی از جانوران رده ی گربه سانان حمله می کند. البته تردید وجود دارد که این رفتار پرخاشگرانه باشد، بنابراین برچسب «جست و جوی غذا» احتمالاً مناسب تر است.

کیو[5] (1930) معتقد بود برخی از موجودات از طریق تقلید این رفتار را می آموزند. بچه گربه در صورتی در چهارماهگی حمله و کشتن موش ها را فرا می گیرد که بتواند به طور طبیعی کشتن موش ها توسط مادرش را ببیند.

2-25-3- پرخاشگری ناشی از ترس[6] 

    به طور کلی، اگر با یک موضوع ترس آور به حیوانی نزدیک شویم، حیوان می ترسد و احتمالاً شروع به پرخاشگری می کند. همچنین اگر حیوانی اهلی و رام، توسط حیوانی قویتر از خود، به گوشه ای رانده شود، در تنگنا قرار گرفته و با خشونت، به حیوان قوی حمله می کند.

2-25-4- پرخاشگری کنشگر[7]

طبق نظر لیو[8]  (1967) و لوراس[9] (1961) هر موجود زنده ای ممکن است به دلیل دریافت پاداش از انجام عمل پرخاشگرانه، به این رفتار مبادرت ورزد. بزرگسالان و کودکانی که به اظهار نظرهای خصمانه تشویق شده اند، تمایل به رفتار پرخاشگرانه در آنان بیشتر دیده می شود. اشخاصی که برای کشتن، پول دریافت    می کنند، نمونه ای از این نوع پرخاشگری هستند. در انواع شرطی شدن کنشگر، نیازی نیست که برای تقویت رفتار پرخاشگرانه هر پاسخی را پیگیری کنیم، هنگامی که رفتاری آموخته می شود، پاداش ها و تنبیه هایی گاه و بی گاه برای تثبیت و نگهداری آن کفایت می کند و این مسئله مخصوصاً در پدیده پرخاشگری فرمانبردارانه، کاملاً روشن و مسلم است. در این نوع پرخاشگری، شخص به کسی حمله می کند و یا او را به قتل می رساند زیرا به وی دستور انجام آن ابلاغ شده است و به دنبال چنین رفتاری پاداشی دریافت می کند که باعث تقویت رفتار می شود (به نقل از امبرگتس و همکاران[10]، 2009).

[1] - Angry Aggression

[2] - Darly and et.al

[3] -  Hochensoon

[4] - Predatory Aggression

[5] - Cue

[6] - Fear induced

[7] - Operant

[8] - Leave

[9] - Loras

[10] - Embregts

[1]- Brown

[2] - Mayer

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:43:00 ب.ظ ]




پرخاشگری به منظور حفظ قلمرو[1]

کردار شناسان این نوع از رفتار پرخاشگرانه را به صورت گسترده، مورد بررسی و مطالعه قرار داده اند (لورنتس[2] (1966). برای مثال، برخی از کردارشناسان معتقدند که هم انسان و هم حیوان به طور فطری پرخاشگرند، اما در حیوانات، به مرور، مکانیسم هایی برای کنترل تکانه های پرخاشگرانه به وجود آمده، در حالی که آدمیان فاقد چنین مکانیسم هایی هستند. لورنتس معتقد است، پرخاشگری غریزه ای فطری است که باید راهی برای خود پیدا کند. نسخه ای که او برای جامعه برخوردار از صلح و صفا تجویز می کند، متضمن ایجاد راه هایی بی خطر برای ابراز پرخاشگری است؛ مثل شرکت در مسابقه های ورزشی، گسترش قبیله و قلمرو، به نحوی که شامل افراد بیشتری شود، و نیز شناخت محرک هایی که رها سازنده پرخاشگری هستند؛ مثلاً وجود افراد درونگرای مورد تهدید یا برونگرای مورد نفرت و سرایت هیجان در گروهی از مردم خشمگین که به طور جمعی عمل می کنند.

 

2-25-6- پرخاشگری نوع دوستانه[3]

پرخاشگری یک پرنده یا محافظت مادری از فرزند خود و دفاع زنبوران سرباز از لانه خود، نمونه هایی از پرخاشگری نوع دوستانه هستند. مویر (1976)، اصطلاح پرخاشگری مادرانه را برای توصیف رفتار خشمگینانه ماده پستاندارانی استفاده می کند که خانه و کاشانه خود را در خطر می بینند. محققانی مثل ویلسون[4] (1971)، ویلسون (1975)، دورو[5] (1979)، بک[6] (1979)، و اشبورن[7] (1978)، بررسی های مفصلی در خصوص رفتار نوع دوستانه انجام داده و معتقدند که برخی از ابعاد اجتماعی، مبانی ژنتیکی دارند و به طور طبیعی شکل می گیرند. از این دیدگاه چنین رفتاری صرفاً برای بقای شخص نیست بلکه بقای گروه، هدف و منظور اصلی رفتار پرخاشگرانه است (به نقل از امبرگ و همکاران، 2009).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

2-25-7- پرخاشگری ناشی از نر بودن[8]

رابارتز[9] (1968) معتقد است در بعضی از گونه ها، واکنش یک نر بالغ به نر بالغ و ناآشنای دیگر، واکنش خصمانه است. در واقع، حیوان دائماً بدون تحریک حمله می کند. این رفتار از آن جهت با پرخاشگری مربوط به قلمرو، تفاوت دارد که در هر ناحیه و منطقه ای روی می دهد. مطالعه بر روی موش ها نشان داده است، محرکی که باعث حمله می شود، بوی حیوان نر دیگری است که اگر این بو به هر طریقی مثل عمل جراحی یا استفاده از نقاب را از بین برود، احتمالاً حمله ای صورت نخواهد گرفت.

علاوه بر این در بعضی از حیوانات از جمله سگ ها و گرگ ها (لورنتس، 1966)، تا زمانی که حیوان وضعیت تسلیم و فرمانبرداری خاصی را به خود بگیرد، حمله ای صورت نخواهد گرفت. ظاهراً هورمون تستوسترون[10]، نرینه، اهمیت ویژه ای در این طبقه از پرخاشگری دارد. تستوسترون هورمونی مردانه است که بسیاری از خصوصیات جسمانی نرینه را تعیین می کند. تحقیقات اخیر حاکی از آن است که در آدمیان نیز، زیاد بودن تستوسترون با پرخاشگری بیشتر همراه است؛ در یک تحقیق گسترده در آمریکا، 4400 سرباز از جنگ برگشته، به آزمون های روانی مختلف که بعضی از آنها پرخاشگری را می سنجیدند پاسخ دادند. برای تعیین میزان تستوسترون از این افراد نمونه ی خون گرفته شد. کسانی که میزان تستوسترون در آنها زیاد بود تا حدی سابقه پرخاشگری نیز داشتند. از آنجا که رفتار پرخاشگرانه در مردها گاهی به رفتارهای ضداجتماعی می انجامد می توان انتظار داشت که زیادی تستوسترون به دلیل افزایش رفتار پرخاشگرانه سد راه موفقیت اشخاص در جامعه آمریکا شده است. به عنوان مثال در این تحقیق مشخص شد، کسانی که میزان تستوسترون آنها زیاد بود در مقایسه با دیگران موقعیت شغلی پایین تری داشتند. این یافته ها شواهدی هستند برای اثبات این نکته که پرخاشگری در انسان اساس زیستی دارد و می توان آن را در زمره غرایز دانست. با این حال، در این قبیل تحقیقات گاهی رابطه بین تستوسترون و پرخاشگری شکل ظریف تری پیدا می کند و اثر این هورمون وقتی نمایان می شود که تعداد آزمودنی ها زیاد باشد. این موضوع نشان می دهد که عوامل پرخاشگری را باید در حیطه های دیگری به جز زیاد بودن تستوسترون نیز، جستجو کرد (به نقل از امبرگ و همکاران، 2009).

[1] - Territorial

[2] - Lrents

[3] - Altruistic

[4] - Wison

[5] - Dover

[6] - Beck

[7] - Ashbourn

[8] - Inter male

[9] - Rabarts

[10] - Testosteron

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:43:00 ب.ظ ]




  هوش

پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ)، برجوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت بعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهم ترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80/. از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقییت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود (گلمن 1998).

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سئوال که چه عاملی می تواند تاحد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهم تر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران و حتی سلامت جسمی فرد دارد )گلمن، 1998).

2-2-1-2. تعریف هوش

در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر ( 1992 ) ، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار دارند تا ابزارهای مکانیکی، فعالیت های حسی و عینی).

2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادهاو نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف، 1380).

به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1380).

برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون ( 1916 ) ، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.

در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

- Goleman

- Gij & Berlayner

Emotional Intelligence-

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:43:00 ب.ظ ]




انواع هوش

مسأله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را در بین انسان ها موجب می شود از ابتدای تاریخ مکتوب زندگی انسان مورد توجه بوده است. اما از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه، حل مسأله و تفکر تأکید شده، در حالی که امروزه نه تنها جنبه های غیر شناختی هوش یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است(ونگ و لاو،2003).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارائه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1993)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود .

گاردنر هوش را ظرفیتی برای حل مسایل یا تطبیق ساخته ها متناسب با مجموعه و فرهنگ ها می داند.

تحقیقات گاردنر دلالت بر انواع متفاوت هوش دارد که نسبتاً مستقل از یکدیگر رشد پیدا می کنند

هوش بدنی (PQ):  ابتدایی ترین کانون توجه ما را به خود اختصاص داده است و شامل توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیاء می باشد.

2-2-1-3-2.  هوش عقلانی (IQ) : مربوط به مهارت های منطقی و زبان شناسی ماست که بیش از سایر هوش ها در سیستم آموزشی مورد توجه است.

2-2-1-3-3. هوش هیجانی (EQ) : در زمینه کسب موفقیت در بازار نقش مهمی دارد و ما را در برقراری ارتباط یاری می دهد و تا حدی از قابلیت پیشگویی برخوردار است. همچنین هوش هیجانی بیانگر این است که در روابطاجتماعی و شرایط خاص چه عمل مناسب و چه عمل نامناسب است. به عبارت دیگر توانایی همدلی با EQ ، دیگران و شنیدن احساسات آنان است.

تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

2-2-1-3-4. هوش معنوی(SQ)  : شامل هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و  عملکردی همراه با بصیرت و ملایمت و مهربانی می باشد و توانایی به دست آوردن قدرتی که ما را برای رسیدن به رؤیاهایمان یاری می دهد (عظیمی هاشمی، 1383).

الگوی مورد نظر، بر اساس این دیدگاه است که کودکان ابتدا بر بدن خود کنترل پیدا می کنند (هوش بدنی)، سپس مهارت های زبانی و مفهومی (هوش عقلانی) خود را گسترش می دهند. هوش عقلانی بیشتر در فعالیت های مدرسه ای کودک مطرح می شود. مرحله بعدی هوش هیجانی است که برای بسیاری از افراد هنگامی  مطرح می گردد که علاقمند به گسترش روابط خود با دیگران باشند. نهایتاً هوش معنوی زمانی خودنمایی می کند که فرد به دنبال معنای مسایل می گردد و سؤالاتی مانند آیا این، همه آن چیزی است که  وجود دارد را مطرح می نماید.

- Wong, C.S., & Law, K.S

- Physical Quotient

- Intelligence Quotient

- Emotional Quotient

- Spiritual Quotient

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:42:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم