کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو




 



برنامه معتادان گمنام :

معتادان گمنام یک انجمن غیر انتفایی از مردان و زنان همدردی است که اعتیاد به مواد مخدر مشکل اصلی زندگی شان بوده است

اعتیاد به مواد مخدر

(( .. ما معتادانی هستیم که در حال بهبودیم و اکنون به طور مرتب گرد هم می آییم تا به کمک یکدیگر پاکی خود را حفظ کنیم این برنامه یک برنامه پرهیز کامل از هر گونه مصرف مواد مخدر است)).

تنها لازمه عضویت در این انجمن تمایل به قطع مصرف مواد مخدر است هیچ شرط و شروطی0 برای عضویت وجود ندارد به هیچ سازمانی وابسته نیست حق عضویتی نداشته و به هیچ سازمانی ( سیاسی، مذهبی یا انتظامی ) ارتباط ندارد و هر کس که مایل باشد بدون محدودیتی از لحاظ سن، مذهب ، نژاد و جنسیت می تواند به این انجمن ملحق شود.(فروهر.1388)

افرادی که عضو می شوند تا روزی که زندگی سالم و دور از اعتیاد را داشته باشند می توانند در گروه باقی بمانند و از طریق شرکت در جلسات گروه و پیروی از برنامه بازیافت ، ضمن حمایت از همدیگر ، کمک به دیگران خود می آموزند و از طریق این مبادله همگی درباره پستی بلندی های روند بهبود چیزهای مختلفی یاد می گیرند از آنجا که اعتیاد فرایندی روانشناختی و بسیار پیچیده است طوری که افراد به تنهایی قادر به رهایی از آن نیستند.NA با برنامه 12 مرحله ای ضمن درک این افراد حمایت بی دریغی را نیز به آنها ارائه می دهد و با تقویت اصل مشارکت  و همکاری به کنار آمدن با مشکلات انسانی کمک می رسانند.

برنامه های NA برای بسیاری از افراد مفید بوده و در زمینه خود داری از مصرف و بازیافت زندگی به دور از اعتیاد کمک کرده است.

- از لحاظ ذهنی ، انجام رفتار عاقلانه ( حفظ نگاه واقع گرایانه)

- صداقت مسئولانه ( گفتن حقیقت به خود و به دیگران)

- هوشیاری روحی ( پرورش و رشد با تکیه به ایمان فردی)

این برنامه ها یک متد ( شیوه )  مرحله ای می باشد که انجام مراحل (  گانه تا رسیدن به بهبود ) طی سالیان متمادی کلید اصلی ا اگر برنامه های درمانی منجربه شرکت شخص در مرحله نخست گردد گام مهم و بزرگی آغاز شده ) است؛ یعنی اقرار به این مسئله که شخص در برابر مصرف مواد ناتوان و ضعیف است و باید تشخیص دهد زندگی اش از اختیار او خارج شده است .

تو هم داشتن کنترل در مصرف و انکار وجود مشکلات ناشی از مصرف مواد، به حفظ و استمرار اعتیاد منجر خواهد شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 01:55:00 ب.ظ ]




سلامت روان :

مفهوم سلامت روان در واقع جنبه ای از مفهوم کامل تندرستی و سلامتی است

سازمان بهداشت جهانی (who) سلامتی را چنین تعریف می کند

” حالت سلامتی کامل فیزیکی ، روانی و اجتماعی نه فقط فقدان یک بیماری یا ناتوانی “

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

سلامت روانی ” کارکرد موفقیت آمیز اعمال روانی ، از نظر تفکر ، خلق و رفتار که منجر به فعالیتهای سازنده بر آورنده روابط با دیگران و توانایی سازش به تغییر و مقابله با ناملایمات می گردد ” تعریف شده است (کاپلان و سادوک.1387)

بر اساس دیدگاه های شناختی ، سلامت یا عدم سلامت روانی را به نحوه دریافت و تفسیر افراد از جهان یا به طور اخص محیط پیرامون وابسته دانسته اند ( سومرز فلانگان 2004) . بنابراین دیدگاه ها چگونگی تجربه واقعیت از طریق ادراک تعیین می شود . هر اندازه دریافت افراد از محیط پیرامون و انعکاس آن در ذهن به واقعیت نزدیکتر باشد . روابط افراد با محیط بیرونی و پیرامون و چگونگی واکنش آنها به حوادث و رویدادها منطقی تر و به واقعیت نزدیکتر باشند ، افراد منطقی تر و به سلامت روانی ایده آل نزدیکترند .

دانلود پایان نامه

باز خورد فرد نسبت به خود ( بدون توجه به میزان خوش بینی یا بد بینی آنها) و دنیای اطراف در آسیب پذیری آنان به تنیدگی های روانی نقش بسیار مهمی ایفا می کند (وارنر.2000)

به طور مثال: از لحاظ شناختی ، احتمال وقوع حوادث و پیامدهای آنها در ذهن تاثیر چشمگیری بر میزان ترس و اضطراب اجتماعی دارد زیرا پاسخ های هیجانی انسان به گونه ای کلی متاثر از شناخت اوست که اغلب به عنوان تحریفهای شناختی عنوان می شوند که می توانند منجربه ایجاد سوء تفاهم در روابط بین فردی گردد از جمله اختلال های شایع روانی ( اضطراب و افسردگی ) می باشند (Davidh  reickmann 2004)…(یونسی.1388)

افسردگی در روانشناسی Psychological depression

24-2- نظریه های سلامت روان:

1- نظریه فروید: به عقیده وی اکثر انسانها به درجات مختلف ” روان نژند” هستند و سلامت روانی یک آرمان است نه یک هنجار آماری ویژگیهای خاصی جهت داشتن سلامت روان ضرورت دارند نخستین ویژگی خود آگاهی است یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب ایجاد مشکل شود ، بایستی خود آگاه شود و خود آگاه حقیقی امکان ندارند: مگر این که کنترل غیر ضروری و یا زیاد از حد ” من برتر ” در هم بشکند به نظر فروید خود آگاهی عنصر اصلی ( نه کافی) در داشتن سلامت روان است فروید بیگانگی منطق از علاقمندی ها عمودی را معیار نهایی سلامت روانی می داند. (گنجی ، 1388)

1-varner

1- Frouid

سلامت روانی معتادان گمنام با معتادان تحت درمان با متادون در شهرستان قروه(استان کردستان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:55:00 ب.ظ ]




نظریه های سلامت روان:

1- نظریه فروید: به عقیده وی اکثر انسانها به درجات مختلف ” روان نژند” هستند و سلامت روانی یک آرمان است نه یک هنجار آماری ویژگیهای خاصی جهت داشتن سلامت روان ضرورت دارند نخستین ویژگی خود آگاهی است یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب ایجاد مشکل شود ، بایستی خود آگاه شود و خود آگاه حقیقی امکان ندارند: مگر این که کنترل غیر ضروری و یا زیاد از حد ” من برتر ” در هم بشکند به نظر فروید خود آگاهی عنصر اصلی ( نه کافی) در داشتن سلامت روان است فروید بیگانگی منطق از علاقمندی ها عمودی را معیار نهایی سلامت روانی می داند. (گنجی ، 1388)

2- نظریه یونگ: به نظر یونگ فرایند تفرد یکی از عمل موثر در سلامت روان است تفرد در ساده ترین شکل آن عبارت است از تمیز ( تشخیص) تدریجی من یا خود آگاهی از نا خودآگاهی ، طوری که فرد به تدریج بیشتر و بیشتر از افکار و انگیزه های منشعب شده از ناخودآگاه جمعی ، آگاه و هشیار شود البته تمیز نا خودآگاهی ، تنها نیمی از داستان تفرد است همزمان با این تغییر تدریجی بایستی نسبت های ناخودآگاه و خود آگاه روان دوباره با هم متحد و یک پارچه شوند این یک پارچه سازی مجدد ضروری است بنابر نظریه ی یونگ بالاترین و نهادی ترین اهداف بشر رسیدن به خود و تحقق خویش است و تنها از طریق مشارکت بی قید و شرط در هنر، مذهب و یا نمادی از این نوع می توان به تحقق خویشتن دست یافت.

3- نظریه موری : به عقیده موری فرد سالم از ساختار روانی خویش آگاهی دارد انسان در عین این که بین نیازهای مختلفش تعارضی ندارد از انواع نیازها به نحو مقتضی استفاده می کند در شخص هنجار بین ” من برتر ” و ” من آرمانی ” فاصله خیلی زیاد نیست در انسان سالم به عقیده وی ابتدا نهاد ، سپس من برتر  و آن گاه ” من” به ترتیب نقش عمده ای در کنترل رفتار ایفا می کنند و بر نظرات خردمندانه من و مواظبت ( من برتر) تکانه های نهاد می توانند به صورت قابل قبول ارضاء شوند به عقیده موری تمام انسانها با شدت و ضعف دچار عقده اند اما عقده ها اگر شدید و افراطی باشند منجربه ناهنجاری و بیماری فرد خواهند گشت از نظر وی ( تخیل و خلاقیت ) 2- عامل مهم در سلامت روانی به شمار می آیند.(سید محمدی، 1388)

4- نظریه آدلر:  آدلر می گوید ” سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی ، داشتن فلسفه مستحکم و راسخ برای زیستن ، داشتن روابط خانوادگی و اجتماعی مطلوب و پایدار مفید بودن برای همنوعان ، داشتن جرات و شهامت و قاطع عمل کردن در جهت نیل به اهداف ، کنترل داشتن روی عواطف و احساسات داشتن هدف نهایی کمال و تحقق نفس پذیرفتن اشکالات و کوشیدن در جهت حل آنها با توجه به توانایی خود.(گنجی ،1388)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

5- نظریه فروم :فروم عقیده دارد که انسان دارای سلامت روان کسی است که عمیقاً عشق می ورزد آفرینشگر است ، قدرت تخیل و عقل و خرد را در درون خود پروانیده است خودش و جهان را به شکل عمیقی ادراک می کند احساسات پایدار و درستی دارد با جهان می پیوندد و در آن رشد می کند ریشه و اصالت دارد و حاکم بر سر نوشت خویش است انسان سالم دارای جهت گیری منطقی است یعنی تمام قدرت ها و استعدادهای بالقوه اش را در آن بکار می برد.

1- Frouid

2- young

3- moury

1- Adler

2- fromm

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ب.ظ ]




- نظریه مازلو : به عقیده مازلو افراد دارای سلامت روان ، نیاز های سطوح پایین را برآروده اند و دارای اختلال روان شناختی نیستند می دانند که هستند و به کجا می روند ادراک شان از واقعیات دنیای پیرامون صحیح است جهان را به صورت عینی درک می کنند خود انگیخته و طبیعی اند و عواطف خودشان را بدون رنجش دیگران و صادقانه عنوان می کنند این افراد نیاز به خلوت و استقلال رای دارند کنش آنها مستقل است تجارب عارفانه ( اوج ) را تجربه می کنند و همین تجارب ، منجربه اعتماد آنها و ایجاد احساس قدرت و قاطعیت در آنها می گردد .

7- نظریه اسکینر: انسان سالم و سلامت روانی به اعتقاد اسکینر معادل رفتار منطبق با قوانین و مقرارت یک جامعه است و چنین شخصی هنگام رویاروی با مشکلات از طریق شیوه ” اصلاح رفتار ” برای بهبودی و به هنجار کردن رفتار خود و اطرافیانش سود می جوید و این کار را تا زمانی که به سطح نرمال و مورد پذیرش از جامعه برسد ادامه می دهد این شخص تأییدات اجتماعی بیشتری را به خاطر رفتار مناسب خود از محیط اجتماعی و بین فردی دریافت می کند.(قراباغی.1387)

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

25-2-حمایت اجتماعی :

انسان از بدو تولد، تا آخرین لحظات زندگی اش برای تأمین نیازمندیهایش به راهنمایی و حمایت دیگران نیازمند است. کودک نخستین تجارب اجتماعی خود را در کانون خانواده کسب می کند . نحوه برخورد با او ، پذیرش ، دوست داشتن و مساعدت کودک ، وی را برای ایفای نقش های اجتماعی و بر طرف ساختن نیازهایش یاری می دهد . ارتباط و پیوند افراد خانواده در سلامت روانی جسمانی شخصتأثیر به سزایی دارد به گونه ای که الگوهای رفتاری و سنی را بنیان نهاده و موجبات امنیت خاطر و بهره گیری از عزت نفس بالا را فراهم می آورد.

حمایت اجتماعی از جمله موضوعاتی است که مورد علاقه ی بسیاری از روانشناسان قرار گرفته است . برای نمونه کینگ 1985 ، کسلر و همکاران 1985 . اساس نظری این موضوع دیدگاه جرج کلی ( 1902 ) است که بر اهمیت پذیرش اجتماعی یا تأئید اجتماعی تأکید می کند و آن را در چگونگی مثبت یا منفی بودن خود پنداره افراد مؤثر می داند.

چندین مطالعه ی تحقیقاتی تأثیر منابع حمایتی چون مادر ، پدر و دوستان را بر عزت نفس و سلامت نوجوانان مورد تأئید قرار داده است (بیابانگرد،1382).

_تعریف حمایت اجتماعی:

حمایت اجتماعی عبارت است از ادراک فرد از اینکه مورد توجه و علاقه دیگران است. از دیدگاه آنان فردی ارزشمند است و چنانچه دچار مشکل و ناراحتی شود ، افراد مثل دوستان و همکاران به او یاری خواهند رساند. حمایت اجتماعی به احساس تعلق داشتن ، پذیرفته شدن ، مورد عشق و محبت   قرار گرفتن اطلاق می شود . حمایت اجتماعی برای هر فرد یک ارتباط امن بوجود می آورد که احساس محبت و نزدیکی از ویژگی های اصلی این روابط است ( هاوس،1985).

دیدگاه های نظری در مورد حمایت اجتماعی :

در ارتباط با حمایت اجتماعی نظریات گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها به ارتباط دوران کودکی با اعضا خانواده در سالهای اولیه تولد تأکید دارد . عده ای دیگر به ارتباط فرد و تماسهای اجتماعی او با شبکه اجتماعی در زندگی روزانه می پردازند و عده ای دیگر نیز هر دو ارتباط را در شکل گیری این مفهوم دخیل می دانند. در این جا به اختصار هر نظریه مورد بررسی قرار می گیرد.

1- Maslow

2- Skinner

1- King

2-Kessler

3-House

1- social net work

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ب.ظ ]




دیدگاه های نظری در مورد حمایت اجتماعی :

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

در ارتباط با حمایت اجتماعی نظریات گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها به ارتباط دوران کودکی با اعضا خانواده در سالهای اولیه تولد تأکید دارد . عده ای دیگر به ارتباط فرد و تماسهای اجتماعی او با شبکه اجتماعی در زندگی روزانه می پردازند و عده ای دیگر نیز هر دو ارتباط را در شکل گیری این مفهوم دخیل می دانند. در این جا به اختصار هر نظریه مورد بررسی قرار می گیرد.

دانلود پایان نامه

- دیدگاه روان پویشی:

در نظام روان تحلیل گری ، مادر برای کودک ، معرف حمایت ، ایمنی ، عشق و تغذیه است در اوان تولد کودک از درک اشیاء عاجز است و از وجود خودش و دنیای خودش آگاه نیست . تحریک مثبت ، گرما و غذا را احساس می کند ، ولی هنوز آنها را از سرچشمه شان که مادر است باز نمی شناسد. گرما همان مادر است ، غذا همان مادر است. به اصطلاح فروید ، این یکی از حالتهای حاصل از خودشیفتگی است. وقتی که کودک رشد می کند و پرورش می یابد کم کم یاد می گیرد که اشیاء را آن طور که هستند ، درک کند ، پی می برد که مادر به هنگام غذا دادن او را تحسین می کند. همه این دریافتها به صورت تجربه، متبلور و ترکیب می شود : مرا دوست دارند . دوستم دارند برای اینکه قشنگ و قابل تحسینم . دوستم دارند برای اینکه مادر هم به من نیازمند است. به طور کلی به خاطر آنچه هستم ، دوستم دارند . یا اگر دقیقتر بگوییم ، دوستم دارند برای اینکه وجود دارم . کودک احتیاج ندارد برای محبوب بودن کوششی بکند ، عشق مادر ی بدون قید و شرط است . عشق مادری موهبت است ، آرامش است ، احتیاجی به تحصیل ندارد ، احتیاجی به شایستگی ندارد ( فروم،1960،  ترجمه تبریزی،1361).

 

_در نظام اریکسون در مرحله اول ( اعتماد در برابرعدم اعتماد ) :

کودک معمولاً نخستین ارتباط را با مادر برقرار می سازد . او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنی به دست آورد ، یعنی این احساس را که مادر دائماً برای ارضای نیازهای وی در کنارش قرار دارد مراقبتهای منظم و محبت آمیز برای ایجاد احساس اعتماد در کودک ضروری است . اولین ارتباط عاطفی ، اگر خوب برقرار شود برای کودک یک ایمنی است که اعتماد به دنیای بیرونی را میسر    می سازد احساس ایمنی شرط هر نوع پیشرفت بعدی است. در مرحله سوم بر حسب نظریه اریکسون ، تقویت شدن از سوی همسالان ، والدین و تشویقهایی که کودک در اولین کوششهایش دریافت می کند می تواند به کودک در تشکیل تصویری مثبت از خود و همچنین ایجاد یک شخصیت مستحکم کمک کنند . در دوره نوجوانی ، اگر نوجوان در محیطی مناسب قرار گیرد، ورود وی به یک سطح رشد یافتگی معتدل و رضایت بخش تسهیل می گردد. او در برابر چندین تناوب قرار می گیرد و اگر مورد تشویقهای بجا قرار گیرد می تواند بزرگسالی مستقل با اغماض ، دیگر دوست و با اخلاق شود.(برک،2001،ترجمه سید محمدی،1384).

_ دیدگاه یادگیری اجتماعی شناختی :

نظریه پردازان یادگیری اجتماعی – شناختی به این عقیده رسیدند که بخش عمده تقویت در تجربه انسان ( دست کم پس از ( طفولیت ) ارتباط اندکی با نیازهای فیزیولوژیک و یا هیچ ارتباطی با آن ندارد . در عوض اکثر تقویت کننده هایی که برای افراد اهمیت دارند و تقویت اجتماعی پاسخهای تأیید کننده یا رد کننده سایر افراد هستند،  تأیید بر این عقیده که تقویت کننده های عمده در تجربه انسان ماهیتی اجتماعی دارند – پذیرش ، لبخند ، آزار  در آغوش گرفتن ، تحسین ، تأئید علاقه و توجه از سوی دیگران – اولین مفهوم از چند مفهومی است که این نظریه ها بدان مفاهیم نظریه های یادگیری « اجتماعی » هستند. در الگوی سرمشق گیری به نظر می رسد تأکید بر حمایت ابزاری و ملموس است .

_دیدگاه پدیدار شناختی:

مازلو حمایت اجتماعی را یک نیاز اساسی برای رشد هر فرد می داند . او مشاهده کرد که اکثر افراد نوروتیک  دارای سطوحی از حس فقدان امنیت ، تعلق خاطر ، عشق و توجه به حرمت نفس می باشند و هر یک از این ویژگی ها و نیازها ارتباط تنگاتنگی با تکامل شخصیت و خود شکوفایی فرد دارد. به اعتقاد مازلو افراد وابسته به محیط اجتماعی خود هستند و بدین روش نیازهای اساسی خود را رفع می کنند. و به احساسات و نیات دیگران حساس هستند. همه اینها شرایطی را فراهم می کند که شخص بتواند استعدادها و توانائیهای بالقوه خود را شکوفا و به کمال برساند. لذا بر اساس نظریات مازلو افراد خود شکوفا نیاز اندکی برای حمایت اجتماعی دارند ، زیرا آنها متکی به خود بوده و منبع حمایتی مثبتی برای دیگران محسوب می گردند (مازلو،ترجمه رضوانی،1376).

_دیدگاه شناختی :

در نظریه شناختی ، برخی از پژوهشگران از جمله لازاروس ، فولکمن بر این باورند که تنیدگی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا می کند . از سوی این پژوهشگران به دو راهبرد اشاره می شود که توسط فرد برای کاهش اثرات تنیدگی استفاده می شود. راهبردهای مشکل مدار و راهبردهای هیجان مدار، راهبرد های مشکل مدار جهتشان به طرف اداره و رویارویی با مشکل است. صورتی که راهبردهای هیجان مدار جهتشان به سوی بهینه سازی پریشانی هیجانی است.به علاوه راهبردهایی وجود دارد که از هر دو کنش مشکل مدار و هیجان مدار استفاده می کند حمایت اجتماعی یکی از این  راهبردهاست . حمایت اجتماعی راهبردی است که از دو کنش سود می جوید و بدین ترتیب ناظر بر حمایت اطلاعاتی ، عاطفی و ابزاری است ( قلاتی، 1380 ).

 

1- social net work

2 psycho dynamic approoch

1- cognitive  leaxning approach

2-  phenomenological  approach

1-Lazarus

2- Folkman

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:54:00 ب.ظ ]