پایان نامه سلامت روانی معتادان:دیدگاههای حمایت اجتماعی |
دیدگاه های نظری در مورد حمایت اجتماعی :
در ارتباط با حمایت اجتماعی نظریات گوناگونی وجود دارد که برخی از آنها به ارتباط دوران کودکی با اعضا خانواده در سالهای اولیه تولد تأکید دارد . عده ای دیگر به ارتباط فرد و تماسهای اجتماعی او با شبکه اجتماعی در زندگی روزانه می پردازند و عده ای دیگر نیز هر دو ارتباط را در شکل گیری این مفهوم دخیل می دانند. در این جا به اختصار هر نظریه مورد بررسی قرار می گیرد.
- دیدگاه روان پویشی:
در نظام روان تحلیل گری ، مادر برای کودک ، معرف حمایت ، ایمنی ، عشق و تغذیه است در اوان تولد کودک از درک اشیاء عاجز است و از وجود خودش و دنیای خودش آگاه نیست . تحریک مثبت ، گرما و غذا را احساس می کند ، ولی هنوز آنها را از سرچشمه شان که مادر است باز نمی شناسد. گرما همان مادر است ، غذا همان مادر است. به اصطلاح فروید ، این یکی از حالتهای حاصل از خودشیفتگی است. وقتی که کودک رشد می کند و پرورش می یابد کم کم یاد می گیرد که اشیاء را آن طور که هستند ، درک کند ، پی می برد که مادر به هنگام غذا دادن او را تحسین می کند. همه این دریافتها به صورت تجربه، متبلور و ترکیب می شود : مرا دوست دارند . دوستم دارند برای اینکه قشنگ و قابل تحسینم . دوستم دارند برای اینکه مادر هم به من نیازمند است. به طور کلی به خاطر آنچه هستم ، دوستم دارند . یا اگر دقیقتر بگوییم ، دوستم دارند برای اینکه وجود دارم . کودک احتیاج ندارد برای محبوب بودن کوششی بکند ، عشق مادر ی بدون قید و شرط است . عشق مادری موهبت است ، آرامش است ، احتیاجی به تحصیل ندارد ، احتیاجی به شایستگی ندارد ( فروم،1960، ترجمه تبریزی،1361).
_در نظام اریکسون در مرحله اول ( اعتماد در برابرعدم اعتماد ) :
کودک معمولاً نخستین ارتباط را با مادر برقرار می سازد . او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنی به دست آورد ، یعنی این احساس را که مادر دائماً برای ارضای نیازهای وی در کنارش قرار دارد مراقبتهای منظم و محبت آمیز برای ایجاد احساس اعتماد در کودک ضروری است . اولین ارتباط عاطفی ، اگر خوب برقرار شود برای کودک یک ایمنی است که اعتماد به دنیای بیرونی را میسر می سازد احساس ایمنی شرط هر نوع پیشرفت بعدی است. در مرحله سوم بر حسب نظریه اریکسون ، تقویت شدن از سوی همسالان ، والدین و تشویقهایی که کودک در اولین کوششهایش دریافت می کند می تواند به کودک در تشکیل تصویری مثبت از خود و همچنین ایجاد یک شخصیت مستحکم کمک کنند . در دوره نوجوانی ، اگر نوجوان در محیطی مناسب قرار گیرد، ورود وی به یک سطح رشد یافتگی معتدل و رضایت بخش تسهیل می گردد. او در برابر چندین تناوب قرار می گیرد و اگر مورد تشویقهای بجا قرار گیرد می تواند بزرگسالی مستقل با اغماض ، دیگر دوست و با اخلاق شود.(برک،2001،ترجمه سید محمدی،1384).
_ دیدگاه یادگیری اجتماعی – شناختی :
نظریه پردازان یادگیری اجتماعی – شناختی به این عقیده رسیدند که بخش عمده تقویت در تجربه انسان ( دست کم پس از ( طفولیت ) ارتباط اندکی با نیازهای فیزیولوژیک و یا هیچ ارتباطی با آن ندارد . در عوض اکثر تقویت کننده هایی که برای افراد اهمیت دارند و تقویت اجتماعی پاسخهای تأیید کننده یا رد کننده سایر افراد هستند، تأیید بر این عقیده که تقویت کننده های عمده در تجربه انسان ماهیتی اجتماعی دارند – پذیرش ، لبخند ، آزار در آغوش گرفتن ، تحسین ، تأئید علاقه و توجه از سوی دیگران – اولین مفهوم از چند مفهومی است که این نظریه ها بدان مفاهیم نظریه های یادگیری « اجتماعی » هستند. در الگوی سرمشق گیری به نظر می رسد تأکید بر حمایت ابزاری و ملموس است .
_دیدگاه پدیدار شناختی:
مازلو حمایت اجتماعی را یک نیاز اساسی برای رشد هر فرد می داند . او مشاهده کرد که اکثر افراد نوروتیک دارای سطوحی از حس فقدان امنیت ، تعلق خاطر ، عشق و توجه به حرمت نفس می باشند و هر یک از این ویژگی ها و نیازها ارتباط تنگاتنگی با تکامل شخصیت و خود شکوفایی فرد دارد. به اعتقاد مازلو افراد وابسته به محیط اجتماعی خود هستند و بدین روش نیازهای اساسی خود را رفع می کنند. و به احساسات و نیات دیگران حساس هستند. همه اینها شرایطی را فراهم می کند که شخص بتواند استعدادها و توانائیهای بالقوه خود را شکوفا و به کمال برساند. لذا بر اساس نظریات مازلو افراد خود شکوفا نیاز اندکی برای حمایت اجتماعی دارند ، زیرا آنها متکی به خود بوده و منبع حمایتی مثبتی برای دیگران محسوب می گردند (مازلو،ترجمه رضوانی،1376).
_دیدگاه شناختی :
در نظریه شناختی ، برخی از پژوهشگران از جمله لازاروس ، فولکمن بر این باورند که تنیدگی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا می کند . از سوی این پژوهشگران به دو راهبرد اشاره می شود که توسط فرد برای کاهش اثرات تنیدگی استفاده می شود. راهبردهای مشکل مدار و راهبردهای هیجان مدار، راهبرد های مشکل مدار جهتشان به طرف اداره و رویارویی با مشکل است. صورتی که راهبردهای هیجان مدار جهتشان به سوی بهینه سازی پریشانی هیجانی است.به علاوه راهبردهایی وجود دارد که از هر دو کنش مشکل مدار و هیجان مدار استفاده می کند حمایت اجتماعی یکی از این راهبردهاست . حمایت اجتماعی راهبردی است که از دو کنش سود می جوید و بدین ترتیب ناظر بر حمایت اطلاعاتی ، عاطفی و ابزاری است ( قلاتی، 1380 ).
1- social net work
2 psycho dynamic approoch
1- cognitive leaxning approach
2- phenomenological approach
1-Lazarus
2- Folkman
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 01:54:00 ب.ظ ]
|