آثار سودمند سازه های مثبت (مثل خوش بینی و اُمید) بر سلامت جسمانی و روانی در تحقیقات مختلف تأیید شده است (شیر، کارور و بریدجز، 2001). در این میان سازه اُمید توجه فزاینده ای را به خود اختصاص داده است (اشنایدر، 2001). پس از طرح نظریه اُمید از جانب اشنایدر و همکاران (1991)، و ایجاد مقیاسی برای اندازه گیری آن، حجم وسیعی از پژوهش ها به برسی رابطه اُمید با متغیرهای مختلف سلامت روانی و حتی جسمانی پرداختند. به عنوان مثال تحقیقات مختلف نشان دادند که اُمید با عاطفه مثبت  (اشنایدر و همکاران، 1997) همبستگی مثبت دارد و همچنین به طور منفی با افسردگی (الیوت، ویتی، هریک، هافمن، 1991، اشنایدر و همکاران، 1991، اشنایدر و همکاران، 1997، چانگریال رند، استرانک و دی سیمون، 1999، ماگالتا و اُلیور، 1999، چنج، 2001، ونر، 2005، فلدمن و اشنایدر، 2005)، اضطراب (اشنایدر و همکاران، 1991)، از نظر اشنایدر (1994) ملامت و افسردگی با انسداد یا عدم تحقق اهداف رابطه دارد که برای فرد اهمیت بسیار زیادی دارد. اُمید پایین می تواند سطح افسردگی و نقص روانی اجتماعی پائین تری را پیش بینی کند (الیوت ویتی، هافمن، 1991).

تحقیق - متن کامل - پایان نامه

رابینسون (1983، به نقل از اسلامی نسب)، معتقد است اُمید یکی از پایه های اصولی توازن و قدرت روانی است که مشخص کننده دستاوردهای زندگی است. اُمید، توانایی باور یک احساس بهتر از آینده است. اُمید با نیروی نافذ خود، سیستم فعالیتی را تحریک می کند تا سیستم بتواند تجارب نو را به سطح بالایی از عملکردهای روانی و رفتاری نزدیک می کند و در نتیجه اُمید، انسان را به تلاش و کوشش واداشته و او را به سطح بالایی از عملکردهای روانی و رفتاری نزدیک می کند و اُمید یکی از نشانه های سلامت است (امینی، 1388).

اُمید یکی ازویژگی های زندگی است که ما را به جستجوی فردایی بهتر وا می دارد. اُمید یعنی موفقیت و آینده بهتر برای زیستن، هنگامی که اُمید در دل و ذهن وجود داشته باشد، شادی و سرور در زندگی حضور خواهد داشت. سیلیگمن و زیکزنتمیهالی[1] (2000)، روانشناسی طی 60 سال گذشته به گونه ای گسترده به علم تبدیل شده است آنها چنین پیشنهاد می کنند که روان شناسان نه تنها باید به این موضوع که با رخدادهای قبلی زندگی کنار بیاید و آنها را درمان کنند، بپردازند بلکه باید به فهم آن چیزهایی که زندگی را ارزشمند می سازند نیز کمک کنند. دینر (2000)، بر این باور است که حتی در جوامع مادی، دستیابی به اشیای مادی فقط به میزان متوسطی به احساس شادی مربوط است. پژوهش نشان داده است که شرایط زندگی خانوادگی، دوستان همدل و زمان کافی برای انجام علائق گوناگون با شادمانی مربوط است. دینر توصیه می کند همان گونه که شاخص های ملی برای تولید، تمرکز دارند، کشورها باید چگونگی تداوم و شدت احساس خشنودی و شادی افراد را در موقعیت های مختلف زندگی اندازه گیری کنند.

در تعریف دیگر اُمید می توان گفت به خود اُمید داشتن، برابر با اعتماد به خویش است. برای داشتن هر یک از این دو، داشتن هر دو ضرورت دارد. در معنای اُمید، اعتقاد بر این است که شخص می تواند نیروهای خلاقه ی خویش را در راه بهبود چگونگی زندگیش به کار برد. برای به اجرا در آوردن این کار، نیازمند اعتماد هستند و اعتماد از رفتار پدید می آید نه از آرزو کردن یا تفکر درباره ی چیزی. اُمید بخش ذهنی و اعتماد، بخش رفتاری است و باید با این اندیشه آغاز کرد که هیچ چیز چاره پذیر نیست. صرف نظر از هر گونه شرایط باز هم می توان تصمیم به تفکر اُمیدوارانه گرفت و این کار شخص را یاری می دهد که رفتارهای اعتمادآمیز را برگزیند  (دایر[2]، 1991؛ ترجمه نیک فطرت،  1388).

اُمیدواری، درخواستی است که یک فرد برای آینده خود دارد (کلارک، کیزان[3] ،2002؛ ون دانگن[4] ،1998). اُمید، ادراک افراد در رابطه با توانایی های گسترش راهبردها در جهت رسیدن به هدف و حفظ انگیختگی تا رسیدن به هدف را نشان می دهد ( اشنایدر و لوپز، 2003). اُمید در بردارنده تصورات و توجه افراد به آینده است و با این تصور که احتمال دارد نتایج مثبت حاصل گردد، باعث تلاش فرد می شود. هر نوع مفهوم سازی از اُمید، ویژگی های چند بُعدی، چویایی، آینده نگر و فرایند نگری آن را منعکس می کند (مک کلمنت و چوکنیوف[5]، 2008؛ بالجانی و همکاران، 1390).

مطابق نتایج برخی از پژوهش ها، افراد اُمیدوار و شادمان، روابط اجتماعی قویتری با دوستان، همسر، همسایگان و بستگان خود دارند (فردیکسون[6]، 2009، گیلتی[7] و همکاران، 2004، دانر و همکاران، 2001، فاولر و کریستاکیز[8]، 2008).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

وضعیت اُمید به آینده، پیامدهای مختلفی برای افراد در پی دارد که در بالاترین سطح آثار خود را در قالب پیشرفت یا رکود و توقف جامعه نشان می دهد ( قریشی، 1388).

به اعتقاد اشنایدر، برگزیدن  هدف های مناسب و تلاش برای رسیدن به آنها، همان چیزی است که می توان به آن تفکر هدفمدار یا اُمید گفت (نصیری و جوکار، 1387) ریمان[9] (1997)، نیز تعیین هدف، نیروی راهیابی و نیروی اراده را سه جزء اصلی اُمید تعریف کرد (علی پور و اعراب شیبانی، 1390).

[1].Seligman & Csikszentmihalyi

[2].Dayer

[3].Clark & Kissane

[4].Van Dongen

[5].Mc Clement & Chochinor

[6].Fredrickson

[7].Guilty

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...