رویکردهای مطالعه شخصیت :

نظریه ها و دیدگاه های مختلفی از شخصیت ارائه شده است . با توجه به دیدگاه هایی که این نظریه ها در مورد شخصیت انسان دارند ، ابزارهایی که برای ارزیابی شخصیت بکار می روند و با توجه به مفروضه های اساسی در مورد شخصیت در رویکردهای جداگانه ای قرار می گیرند . با این حال نظریه هایی که داخل یک رویکرد قرار می گیرند دارای تفاوت هایی با همدیگر از لحاظ تعاریف عناصر شخصیت و برخی مفروضه ها هستند و گاهی یک نظریه می تواند در دو یا چند رویکرد مستقل مطالعه شود . نکته مهم این است که هیچ کدام از این نظریه ها یا رویکردها درست یا غلط نیستند و این ساده انگارانه است که ما یک رویکرد را نسبت به رویکرد دیگر مطلوب بدانیم . بلکه آنجا که این نظریه ها به ما در فهم پیچیدگی های شخصیت کمک می کنند بسیار حائز اهمیت هستند . رویکردهای شخصیت را اکثر صاحبنظران بدینگونه طبقه بندی می کنند .

دانلود پایان نامه

  • رویکرد روانکاوی : نخستین رویکرد در مطالعه شخصیت ، رویکرد روانکاوی است . روانکاوی تصویری جبری و بدبینانه از ماهیت و سرشت انسان مطرح می سازد . این نظریه نیروها یا امیال جنسی و پرخاشگرانه مبتنی بر پایه های زیستی و تعارضهای دوران نخستین کودکی را به عنوان عامل اصلی و گرداننده شخصیت در نظر می گیرد (شولتز ، 1378).

روش مطالعه در این رویکرد بیشتر مورد کاوی با ابزارهای مختلف همچون تحلیل رویا ، تداعی آزاد و … است . سردمدار این نظریه زیگموند فروید است . او ساخت شخصیت را متشکل از سه قسمت نهاد ، خود و فرا خود می دانست . داده های رویکرد روانکاوی شخصیت به دلیل اینکه کمیت پذیر نیستند ، یعنی تعیین معناداری آماری آنها امکان پذیر نیست ، مورد انتقاد قرار گرفته است .

    • رویکرد روانکاوی جدید : نظریه پردازان روانکاوی جدید بر اساس مواردی چند با هم تفاوت دارند . آنها به جای ارائه دیدگاه های مستقل ، رویکردهای فرویدی جدیدی را به تصویر می کشند . این نظریه ها به علت مخالفت با تاکید فروید بر غرایز به عنوان انگیزاننده های اولیه و دیدگاه جبری از شخصیت ، در یک طبقه جای می گیرند . این نظریه پردازان بیش از فروید بر عوامل اجتماعی تاکید کرده اند و به همین دلیل است که آنها ( به استثنای یونگ ) نظریه پردازان روانی – اجتماعی نامیده می شوند . آنها همچنین تصویر خوشبینانه و امیدوار کننده تری از ماهیت انسان ارائه می دهند (شولتز ، 1378).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • رویکرد انسانگرایی : رویکرد انسانگرایی در شخصیت بخشی از جنبش انسان گرایی است که در دهه های 1960 آغاز شد و کوشید تا کل روانشناسی را اصلاح کند . روانشناسان انسانگرا به دو نیروی اصلی در روانشناسی آمریکا ( روانکاوی ، رفتارگرایی ) اعتراض کردند و استدلال نمودند که هر دو این دیدگاه تصویری بسیار محدود و خفت بار از انسان عرضه کرده اند . رویکرد انسانگرا در شخصیت بر فضائل و آرزوهای انسان ، اراده آزاد ، آگاهانه و شکوفایی توانایی های بالقوه شخص ( مازلو ) تاکید دارند . این رویکرد تصویری خوشبینانه از ماهیت انسان ترسیم می کند که انسان ها را به عنوان موجوداتی خلاق و فعال می نگرد که بر شکوفایی ، پیشرفت و رشد خود توجه دارند (شولتز ، 1378).
  • رویکرد شناختی : رویکرد شناختی در شخصیت به شیوه هایی که مردم به شناخت حیطه و شناخت خودشان می پردازند ، تاکید می ورزد . یعنی اینکه آنها چگونه به درک ، ارزشیابی ، یادگیری ، اندیشیدن ، تصمیم گیری و حل مسائل نائل می شوند . این رویکرد منطقی ترین یا روانشناختی ترین رویکرد در شخصیت است زیرا منحصرا ً بر فعالیت های ذهنی هوشیار تاکید کرده است . اما ممکن است چنین بنظر آید که این علاقه انحصاری بر ذهن یا فرآیندهای ذهنی برخی از اندیشه هایی که رویکرد های دیگر با آن سرو کار دارند را نادیده بگیرد . به عنوان مثال ما در رویکرد شناختی نمی بینیم که از نیازها یا هیجانها به عنوان فعالیت های جداگانه شخصیت بحث شود ، در عوض آنها را به عنوان بخش هایی از شخصیت در نظر می گیرند که مانند تمام بحث های شخصیت به وسیله فرآیندهای شناختی کنترل می شوند . سایر رویکردهای شخصیت نیز با فرآیندهای شناختی سروکار دارند . پیشرفت های جدید در روانکاوی و کارهای اریکسون ، اهمیت کارکردهای شناختی را به رسمیت شناخته اند . بعضی از صاحبنظران هم که رویکرد رفتاری در شخصیت را اتخاذ کرده اند ، همچنین فرآیندهای شناختی را مطرح کرده اند . تفاوت میان همه این نظریه پردازان و رویکرد شناختی که عموما ً به وسیله جورج کلی مطرح می شود در این است که کلی می کوشد تا همه جنبه های شخصیت را بر حسب فرآیندهای شناختی تعریف کرده و بشناسد (شولتز ، 1378).

Psychoanalysis Approach

Zigmond Froid

ID

Ego

Super Ego

New Psychoanalysis Approach

Humanism Approach

Cognitive Approach

Gorge Cley

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...