پایان نامه سبک فرزندپروری،کاربردهای هوش هیجانی |
کاربردهای هوش هیجانی در محیط کار
تصور عموم این است که هوش هیجانی می تواند در تمام ابعاد زندگی نقش کلیدی داشته باشد. نباید فکر کنیم که این جایگزین و جانشین توانایی ها، دانش ها و یا مهارت شغلی شود بلکه به گونه ای سازمان دهی شده تا بتواند نتایج کاری را بهبود بخشد، اما به هیچ وجه نمی تواند بدون مهارت های شغلی (فنی) موفقیت های ما را تضمین کند. بعضی از کاربردهای هوش هیجانی در محیط کار عبارتند از:
1 - توسعه شغلی (بهبود کارها): اگر معیارهایی برای شناخت کارکنان یا خودمان داشته باشیم می توانیم مسیرهای شغلی کارکنان را همانند رعایت بهداشت روانی در نظر بگیریم.
2 - توسعه (بهسازی) مدیریت: مدیرانی که فقط بر مهارت های فنی خودشان تکیه می کنند، مدیریت نمی کنند بلکه صرفاً عهده دار امور هستند. بنابراین شناخت و ارتقا هوش هیجانی می تواند منجر به توسعه روش های مدیریتی خاص شود.
3 - اثربخشی گروهی: گروه ها چیزی بیش از مجموع افراد به صورت انفرادی هستند، به عبارتی نقش گروه ها هم افزایی است. هوش هیجانی عاملی است که باعث حفظ و پایداری گروه ها می شود.
4 - انعطاف پذیری (تطابق): انعطاف پذیری به معنای ایجاد و ارائه راه حل های بدیع است. هدف ممکن است برتری و تسلط بر فردی باشد که توان مقابله با او را ندارید، تشریح ایده ای که می دانیم عملی است اما فعلاً فضای اجرا کردن آن فراهم نیست، ایجاد تغییری است که در یک نظام اداری باید اتفاق بیافتد و یا جلوگیری از غائله ای که باید رفع و رجوع شود. همه این موارد نیازمند راه حل های متعددی هستند که متناسب با شرایط و وضعیت باید اتخاذ شوند.
5 - نگرش مثبت: قابلیت های هوش هیجانی خوش بینی تسهیل و تسریع کننده حرکت در اقدام به سوی عملکرد عالی است. بهره مندی از درجه بالای خوش بینی، منحصر به فردترین شاخص برای فروشندگان موفق است. شرایطی مانند گفتگو، مذاکره، ارائه، برگزاری جلسه یکی از قابلیت های عملکردی زیر بنایی محسوب می شود.
6 - برگشت پذیری[1]: فشار روانی (استرس) از عوامل کاهش دهنده بهره وری و تمرکز حواس است. منحصر به فردترین روش در تحمل فشار روانی برگشت پذیری است که یکی از قابلیت های هوش هیجانی محسوب می شود به معنی توانایی بازگشت به حالت اولیه پس از روبه رو شدن با یک مانع، مشکل، احساس یأس و نومیدی، طرد شدن، شکست یا دیدن خسارت است، مشروط به آنکه حالت شور و اشتیاق و امیدواری اولیه کماکان پا بر جا باشد. آل سیبرت[2] که مطالعات زیادی در زمینه برگشت پذیری انجام داده است یکی از ویژگی های باند برگشت پذیری را داشتن شخصیتی چند گانه می داند و اینکه یک شخص با توجه به شرایط گوناگون بتواند سرسخت یا منعطف، تحلیل گر یا خلاق باشد. لازمه این کار داشتن توانایی استفاده از تمام بخش های مغز است. زیرا هیجان ها در سمت چپ نیمکره مغز و اندیشه و تعقل در سمت راست نیمکره مغز قرار دارند (مایر و همکاران[3]، 2007).
[1] - Resilience
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 02:21:00 ب.ظ ]
|