ارزش­گذاری درونی تکلیف

برای درک بهتر این مولفه لازم است ابتدا نظریه انتظار x ارزش توضیح داده شود. این نظریه می­گوید: گرایش نزدیک شدن به یک محرک محیطی، حاصل­ضرب دو ساختار شناختی انتظار و ارزش است این نظریه از کارتولمن و لوین، دو نظریه پرداز شناختی پیش­گام ناشی می­ شود. از نظر تولمن و لوین، رفتار هدف­مند و هدف­گرا است. به طوری که افراد تلاش می­ کنند موضوع­هایی را که ارزش­گذاری مثبت کرده ­اند، بدست آورند و از موضوع­هایی که ارزش­گذاری منفی شده ­اند، دوری کنند (ریو، 1387 ،جعفری، 1388).

موضوع مهم در این نظریه چگونگی تعامل این دو ساختار شناختی برای تنظیم انگیزش و رفتار یا یکدیگر است.

در نظریه انتظار x ارزش، انتظار مترادف با انتظار پیامد در نظر گرفته شده است، بنابراین انتظار عبارت است از این که رفتار به خصوصی، پیامد خاصی را تولید خواهد کرد و ارزش عبارت است از رضایت پیش ­بینی شده­ای که شخص از محرک محیطی خاصی دارد. یک محرک زمانی ارزش­گذاری مثبت می­ شود که شخص بدست آوردن آن را به بدست نیاوردنش ترجیح می­دهد. همین طور، یک محرک زمانی ارزش­گذاری منفی می­ شود که شخص دست نیافتن آن را به دست­یابی به آن ترجیح می­ دهند (همان منبع).

عوامل تعیین کننده موضوع­های ارزش عبارت است از:

الف) موضوع­های دارای ارزش درونی که از عاطفه مثبت انجام دادن صرف فعالیت ناشی می­ شود مانند بازی­ها.

ب) موضوع­های دارای ارزش دشواری که از احساس لذتی که فرد در پی کسب موفقیت در فعالیت ماهرانه می­ کند ناشی می­ شود مثل به دست آوردن رتبه ممتاز در کلاس.

ج) موضوع­های دارای ارزش وسیله­ای که از عاطفه مثبت ناشی از اتمام یک فعالیت فرعی لازم جهت رسیدن به یک هدف عالی­تر در آینده بدست می­آید نظیر قبول شدن در کنکور (همان منبع).

در این پژوهش، براساس مطالعات پینتریج و دی­گروت، 1990، از میان انواع ارزش، ارزش درونی مدنظر قرار گرفته است. اخیراً به ارزش­گذاری درونی رفتار، یعنی خوشنودی حاصل از خود تکلیف، و نه از پیامد آن، توجه زیادی شده است (همان منبع).

ارزش­گذاری درونی یا نیاز به دانستن، درک کردن و به طور موثر با محیط سروکار داشتن ارتباط دارد.

دو جنبه از این نیاز، یکی کنجکاوی معرفت شناختی و دیگری نیاز به خود تعیین­گری است. محرک­هایی که تازه، جالب و نامتجانس هستند. تا زمانی که فهمیده شوند و بر آن­ها تسلط حاصل شود کنجکاوی ایجاد می­ کنند و منجر به تداوم تعامل می­شوند. محرک­هایی که از لحاظ پیچیدگی در سطح متوسط هستند، بهترین برانگیزاننده­ها در خصوص این نوع انگیزش به شمار می­­آیند (جعفری، 1388).

نیاز به دانستن، شرط لازم برای جنبه دوم ارزش­گذاری درونی یعنی خود تعیین­گری و خوش­آیندی حاصل از کنترل اعمال شده بر محیط توسط خود شخص است. زمانی که به فرد استقلال و آزادی بیشتری داده  شود، ارزش­گذاری درونی فرد افزایش می­یابد. به عبارت دیگر وقتی شرایط عمل توسط خود فرد تعیین می­ شود، فرد احساس می­ کند که حیطه عمل توسط خود او اداره و کنترل می­ شود. بنابراین به رفتارهای خویش ارزش وبهای بیشتری می­دهد (چارمزودسی، 1985).

 Tolman & levin

 Reeve

 Self- determination

  Charms & Deci

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...