کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو




 



ممکن است مادر برای اینکه در عواطف از پای در آورنده اش غرق نشود ، رفتارهایی از خود نشان دهد که به نظر کودک ترساننده ( برای مثال ، سرکوب هیجان های کودک ،‌فریاد کشیدن ) یا ترسیده ( برای مثال قطع ارتباط ، کناره گیری ) برسند . اشتغال ذهنی ای که مادران با تنظیم حالت های عاطفی خود دارند و ماهیت رفتارهای فاصله جویانه آن ها ، احتمالاً از توانایی آن ها در ترمیم ارتباطهای نادرست می کاهد . کودکان و کودکان ،‌احتمالاً ‌به این دلیل می ترسند که در هنگام فعال شدن نیازهای دلبستگی شان به اندازه کافی آرامش نمی یابند و از عدم تناسب پاسخ های والدینشان حیرت زده می‌شوند . به نظر می‌رسد این کودکان با تناقض لا ینحلی که رفتار مراقبینشان ایجاد ‌کرده‌است ، با بهره گرفتن از رفتارهای نزدیک شونده – اجتنابی ، میخکوب شده – گسسته ، و سایر رفتارهای غیر عادی ، خود را سازگار می‌کنند .

 

به نظر ما ، حالت های متخاصم یا درمانده والد احتمالاً پیامد رابطه نامتعادل سلطه گر – سلطه پذیری[۶۰] است که والد در پیشینه دلبستگی خودش تجربه ‌کرده‌است پیش‌بینی می‌کنیم ، افرادی که از راهبردهای آشفته یا کنترل کننده استفاده می‌کنند به هر دو بعد متخاصم و درمانده این مدل تجسمی دسترسی داشته باشند . میزان تخاصم یا درماندگی که در این سازمان دو نفره اتخاذ می شود ، احتمالاً به عوامل موقعیتی ، سرشتی[۶۱] ، فرهنگی ، و هم چنین پیشنیه ارتباطی که فرد داشته است بستگی دارد ، و انتظار می رود که فرد یکی یا هر دوی این حالت های ارتباطی را در زمان‌های گوناگون یا در موقعیت ها و روابط متفاوت نشان بدهد .

 

به لحاظ تجربی ثابت شده است که فقدان یا اسیب حل نشده والد با الگوی دلبستگی آشفته در دوران نوباوگی همبسته است ( مین و همکاران ، ۱۹۸۵ ؛ ون ایجزوندورن و همکاران ،‌۱۹۹۹ترجمه خانجانی و همکاران ۱۳۹۰)

 

سطوح پردازش در ارتباط های والد کودک

 

والدین و کودکان اطلاعات دلبستگی را در چندین سطح پردازش می‌کنند . در سطح فردی[۶۲] ، هم والد و هم کودک مدل های کاری درونی [۶۳](IWMs ) را که شامل انتظاراتی است که از خود و از فرد دیگر دارند ، شکل می‌دهند . این مدل ها در کودکان برداشت هایی که شامل در دسترس بودن و پاسخگو بودن والدین است را هدایت کرده و راهبردهایی را برای حفظ این رابطه سازمان دهی می‌کنند . مدل های والدین ، ارزیابی رفتار کودک و نیز واکنش ‌به این رفتارها را هدایت می‌کنند . در سطح میان فردی[۶۴] ، والدین و کودکان درگیر یک سری تعامل ها و ارتباط ها شده و هر دو طرف پیام هایی را فرستاده و دریافت می‌کنند . مشکلاتی که در رابطه پدید می‌آیند در دو بخش ممکن است اتفاق بیفتد ، هم از نظر اینکه طرفین پیام ها را با چه میزان از تناسب و شفافیت می‌فرستند و هم از این نظر که با چه حساسیت و دقتی این پیام ها را دریافت می‌کنند . سرانجام ، در سطح فراشناختی[۶۵] کفایت والدین در مدیریت خود و طرف مقابل می‌تواند باعث تسهیل رابطه و هم چنین میزان باز بودن مدل های کاری درونی نسبت به بازبینی و به روز شدن باشد . کودک به صورت فزاینده ای تا سنین نوجوانی قابلیت مدیریت خود و طرف مقابل را در رابطه والد – کودک به دست می آورد ( کوباک ، کول[۶۶] ، ۱۹۹۴ )

 

سطح فردی : مدل کار درونی از خود و دیگری

 

سیستم دلبستگی کودک که مربوط به دیدگاه بالبی ( ۱۹۸۲ ، ۱۹۶۹ ) است و تحول این سیستم دریافت ارتباط والد – کودک ، در قلب نظریه دلبستگی قرار دارد . بر اساس این نظریه ، کودکان سیستم های کنترل رفتاری با انگیزشی ای را ایجاد می‌کنند که باعث تشکیل و حفظ پیوند دلبستگی[۶۷] والد – کودک می‌گردد . با توجه به لذتی که کودک از تماس با والد می‌برد . و بالعکس ، ترس ، خشم ، و غم شدیدی که از احساس مورد تهدید واقع شدن این رابطه یا احتمال قطع این پیوند درک می‌کند ، می توان به معنی دار بودن این پویند از نظر هیجانی پی برد ( بالبی ،‌۱۹۷۳ ) ، بالبی هم چنین این موضوع را مطرح که رد پای تفاوت های فردی در شخصیت را می توان در مدل های کاری درونی ای که کودک از در دسترس بودن مراقبین دارد ، یافت . کودکانی که مدل های کاری درونی آن ها به طور قاطعانه در دسترس بودن و پاسخگو بودن مراقب را پیش‌بینی می‌کنند احساس ایمنی می نمایند . در حالی که آنهایی که این اطمینان را ندارند احساس اضطراب و گاهی خشم خواهند داشت .

 

مطالعات آینسورث (۱۹۷۸) بر روی مادران و کودکان در خانه و در آزمایشگاه که از دهه ۱۹۶۰ آغاز شده بود ، برخورد پیچیده بین مدل های کاری درونی کودک راهبردهای آنان جهت حفظ ارتباط دلبستگی را روشن نمود . آینسورث دریافت که مدل های کاری درونی نوبادگان از در دسترس بودن مادران را می توان از نحوه ای که کودکان رفتار خود را در موقعیت نا آشنا سازمان می‌دهند استنتاج کرد . کودکانی که ایمن ارزیابی شدند الگویی را نشان دادند که منعکس کننده یک مدل کاری درونی است که به طور قاطع در دسترس بودن مادر را در موقعیت جدید ، که در محیط آزمایشگاه ایجاد شده بود ، پیش‌بینی می کرد این کودکان از مادر به عنوان یک پناهگاه امن در مواقع پریشانی و به عنوان یک پایگاه ایمن برای اکتشاف استفاده می‌کردند ، کودکانی که مضطرب یا نا ایمن ارزیابی شدند از مادر به عنوان پایگاه ایمن یا پناهگاه امن به گونه ای محدود استفاده می‌کردند ، که منعکس کننده طرحواره های شناختی[۶۸] یا مدل کاری درونی زیر بنایی اند که بی اعتمادی یا انتظار منفی ‌در مورد پاسخ مادر را پیش‌بینی می‌کنند .

 

مدل های کاری درونی یا انتظار برای در دسترس بودن مارد ، راهبردی را سازمان دهی می‌کند که کودک برای تنظیم سیستم دلبستگی ( مین ،‌۱۹۹۳ ) و نیز برای حفظ ارتباط دلبستگی انتخاب می‌کند ( مین و ستون ، ۱۹۸۲) . مدل های کاری درونی به ‌عنوان فیلترهایی برای رفتار والد را به صورت در دسترس و پاسخگو درک می‌کند و اینکه آیا والد خود را یک مراقب شایسته می بیند را هدایت می‌کنند . این برداشت های بینادین از خود و دیگری در ارتباط با ولد – کودک به نوبه خود هیجان ،‌‌شناخت‌واره ، و راهبردهایی برای حفظ پیوند دلبستگی را سازمان می‌دهند . اغلب این برداشت ها و تفاسیر به صورت خودکار و خارج از آگاهی عمل می‌کنند ( بالبی ، ۱۹۸۰ ) با توجه ‌به این موضوع ،‌مدل های کاری درونی شبیه به طرحواره های شناختی بنیادین اند که اساس درمان های شناختی رفتاری امروزی اند ( سافران و سیگال[۶۹] ،‌۱۹۹۰ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 11:08:00 ق.ظ ]




 

مادرانی که نخست­زا بودند و بارداری بدون مشکل داشتند و از قبل جهت انجام سزارین برنامه­ ریزی کرده بودند به شرط اینکه در سه ماهه سوم سیگار نکشیده باشند، وارد مطالعه شدند. تنها معیار ورود پدران در مطالعه ابراز علاقه و تمایل آن ها جهت شرکت در مطالعه بود. با این اوصاف، تعداد۴۲ زوج جهت شرکت در مطالعه دعوت شدند که در نهایت بعد از افت نمونه تعداد ۳۷ نفر وارد مطالعه گردیدند. از نوزادان ۲۰ نفر دختر و بقیه پسر بودند که توسط فردی که در مطالعه دخالتی نداشت، به منظور اینکه با پدر یا با مادر تماس پوست به پوست داشته باشد، تصادفی سازی شد. مداخله بدین صورت بود که بعد از انجام مراقبت­های قبل از عمل برای تمام مادران و انجام بیحسی نخاعی با داروی واحد برای همه، سزارین انجام می­شد و تمام نوزادان به مدت ۵ دقیقه روی سینه مادر در تماس پوست به پوست گذاشته می­شد و بعداز این زمان بر حسب نتایج تصادفی سازی قبلی که با مادر یا پدر بودند، اگر با مادر بودند ۲۵ دقیقه دیگر تماس آن ها ادامه می­یافت ولی اگر با پدر بودند ۲۵ دقیقه در تماس پوست به پوست با پدران گذاشته می­شدند. یعنی هر نوزاد به مدت ۳۰ دقیقه در مجموع تماس پوست به پوست داشت. در طول مدت تماس پوست به پوست، مادر یا پدر درباره انجام هر کار با نوزاد از جمله صحبت کردن، لمس او و… آزاد بود. طول مدت تماس پوست با پوست والدین با نوزاد فیلمبرداری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عملکردهای نوزاد مثل مکیدن مؤثر سینه مادر، گریه و حرکت به طرف سینه مادر در نظر گرفته شدند و ‌در مورد والدین لمس نوزاد با نوک انگشتان، دست کشیدن به نقاط مختلف نوزاد، بوسیدن و صحبت مستقیم با نوزاد مد نظر بود که در صورت بروز هر یک از آن ها امتیاز داده می­شد.

نتایج به دست آمده حاکی از این است که بین دو گروه از نظر جستجوی سینه مادر و رفتارهای تغذیه­ای اختلاف معنی­داری دیده نشد. رفتار حرکت به طرف سینه مادر در دختران نسبت به پسران به طور فاحش زودتر اتفاق افتاد ولی ‌در مورد طول مدت زمان این رفتار در بین دختران و پسران اختلافی مشاهده نشد. دخترانی که با مادرشان تماس پوست به پوست داشتند نسبت به دخترانی که با پدرشان بودند، تغذیه از سینه مادر را زودتر شروع کردند. این مورد در پسران تفاوتی بین گروه­ ها نداشت. ‌در مورد رفتارهای نوزاد، در مجموع دختران نسبت به پسران زیاد گریه می­کردند. خصوصاًً دخترانی که با مادر تماس پوست به پوست داشتند نسبت به آنهایی که با پدرشان بودند، زیاد گریه می­کردند. پسرانی که با پدر تماس پوست به پوست داشتند نسبت به گروه دیگر کمتر گریه کردند.

 

‌در مورد رفتار والدین، مادران در طول مطالعه نوزاد را بیشتر از پدران لمس کردند. آن ها پسران را در مقایسه با دختران بیشتر لمس نمودند. مدت زمان لمس در پدران بین دو گروه دختر و پسر تفاوتی نداشت. بین تبسم به نوزاد و بوسیدن او توسط پدر یا مادر تفاوتی مشاهده نگردید حتی بین نوزادان پسر و دختر نیز این مورد تفاوتی نداشت. پدران با نوزاد پسر بیشتر صحبت می­کردند ولی این تفاوت در مادران وجود نداشت[۵۰].

 

در این مطالعه افراد واجد شرایط انتخاب ‌شده‌اند و بین آن ها گروه­بندی شده­است که می ­تواند تصادفی بودن انتخاب نمونه­ ها را زیر سؤال ببرد. ‌در مورد ابزار ارزیابی تعامل بین والدین و نوزاد و برعکس از ابزار استانداردی استفاده نگردیده و بیشتر به نظر می­رسد محقق آنچه راکه دیده ثبت ‌کرده‌است و این می ­تواند منجر به سوگیری محقق شود. بعد از عمل میزان درد در افراد مختلف تفاوت دارد و بر عملکرد عاطفی فرد تأثیر می­ گذارد، در این مطالعه به میزان درد یا نحوه کنترل درد بعد از عمل اشاره­ای نشده­است.

 

۵٫ Brenda L. Landy (2002) مطالعه­ ای را تحت عنوان «عوامل روانی اجتماعی پدر و دلبستگی نوزاد: نقش میانجی در تعامل پدر- نوزاد»انجام داده ­اند.

 

تعداد ۳۰ نفر شرکت کننده( ۱۵ پدر و مادر) زا به همراه نوزادشان وارد مطالعه کردند. نوزادان ۸ پسر و ۷ دختر بودند. بعد از تکمیل پرسشنامه مشخصات فردی- اجتماعی و پرسشنامه­ای تحت عنوان CES-D (Radolff1977) نمونه­ ها وارد مطالعه شدند. میزان رضایت زناشویی والدین نیز با بهره گرفتن از یک جدول ۷ گزینه­ای مشخص می­شد(۱: شدیداًً ناراضی ، ۷:شدیداًً راضی). CES-D از ۲۰ سؤال تشکیل شده­است که جهت اندازه ­گیری علائم افسردگی در مردم عادی طراحی شده­است. که نمره اکتسابی می ­تواند بین صفر تا ۶۰ متغیر باشد. مداخله بدین صورت انجام می­شد که پدر و نوزاد در شرایط مشابه منزل هریک روی صندلی جداگانه روبروی هم گذاشته می­شدند و به مدت ۶ دقیقه از تعاملات آن ها به طور همزمان توسط دو دوربین فیلم گرفته می­شد. فیلم گرفته شده از دو دوربین روی یک صفحه نمایش کنار هم نمایش داده می­شد و به ۲۴ قطعه ۱۵ ثانیه­ای تقسیم شد. هر ۱۵ ثانیه ‌بر اساس رفتارها و حرکات والدین و نوزادان و هماهنگی بین آن ها امتیاز ۱ تا۳ داده می­شد و اگر تعاملی صورت نمی­گرفت، امتیاز صفر اخذ می­کرد.

در این مطالعه دلبستگی نوزاد – والد با بهره گرفتن از AQS(Attachment Q-Sort) بررسی شد. بدین گونه که تمام ۱۵ نوزادی که در مطالعه شرکت کرده بودند هنگامی که ۱۳ ماه سن داشتند، جهت شرکت در AQS مراجعه کردند. AQS شامل ۹۰ مورد مشخص کننده حالات مختلف رفتارهای نوزاد است. بعد از توضیحات لازم، هر والد به طور مستقل موارد مورد نظر را در ۹ دسته طبقه ­بندی می­کردکه نظرشان ‌در مورد رفتار نوزاد چیست.

 

نتایج به دست­آمده بیانگر تشابه میزان دلبستگی در پدران و مادران است. میزان رضایت پدر از زندگی زناشوئی به طور مستقیم با میزان دلبستگی او با نوزاد رابطه دارد. پدرانی که از زندگی مشترک خود رضایت پائینی دارند در مقایسه با ‌آن‌هایی‌که رضایتمندی بالائی دارند در AQS نمرات پائینی کسب کردند. مادرانی که علائم افسردگی واضح داشتند و یا خود را افسرده احساس می­کردند در AQS در مقایسه با مادران دیگر امتیاز کمتری گرفتند. همچنین مادران شاغل علائم افسردگی بالا و رضایت زناشوئی پائین داشتند[۵۱].

 

در این مطالعه تعداد نمونه کم بود و نیز مدت زمان فیلم برداری خیلی کوتاه بود که با استناد به آن قضاوت درباره تعامل بین فردی و تعمیم آن مشکل می­ نماید.

 

۶ . Field و همکاران (۲۰۰۴) نیز پژوهشی تحت عنوان« ماساژ درمانی توسط والدین رشد و تکامل اولیه را بهبود می­بخشد» انجام داده ­اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:22:00 ق.ظ ]




 

۴- عواطف:

 

نوع احساس گیرنده پیام هنگام گرفتن پیام بر تفسیری که او از محتوای پیام می‌کند اثر می‌گذارد. احساسات شدید مثل اندوه و یا خوشحالی بیش از حد شبکه ارتباطی مؤثر را خدشه دار می‌کند. در این شرایط فرد نمی‌تواند بخردانه و معقول عمل کند و نوع قضاوت او بر پایه عاطفه [۶۹]و احساسات است. زبان کلام برای افراد مختلف معانی مختلف دارد. سن، میزان تحصیلات و زمینه فرهنگی سه متغیر مشخصی هستند که کلمه ها، معانی و مفاهیمی که ما برای این کلمات قائلیم را تحت تأثیر قرار می‌دهند. در صورتی که می‌دانستیم هر یک از ما چه برداشت‌هایی از کلمات داریم مشکلات ارتباطی به پایین ترین حد خود می‌رسید.

 

۵- ارتباطات غیرگفتاری :

 

ارتباطات غیر گفتاری یکی از راه های مهمی است که افرد بدان گونه پیام‌های خود را مخابره می‌کنند . ولی تقریبا همیشه ارتباط گفتاری با ارتباط غیر گفتاری(غیر کلامی ) همراه است . در صورتی که طرفین ارتباط توافق کامل با یکدیگر داشته باشند به گونه‌ای رفتار می‌کنند که رفتار یکدیگر را تقویت می‌کنند ولی هنگامی که ارتباطات غیرگفتاری با پیام‌ها سازگار نیست دریافت کننده پیام دچار سردرگمی می‌شود و نمی‌داند پیام واقعی چیست.

 

۶- ادراک :

 

هر فرد حوادث را برحسب زمینه فرهنگی، اجتماعی و روانی مختص به خود درک می‌کند. ادراک [۷۰]فرد از یک پدیده ممکن است با ماهیت واقعی آن متفاوت باشد، از طرفی هر پدیده واحد ممکن است به وسیله افراد مختلف به صور گوناگون درک شود . همچنین فهم و درک یک پدیده واحد می‌تواند از راه‌ها و طریقه‌های مختلفی انجام گیرد. ادراک فرد با نیازهای شخصی رابطه نزدیک دارد و به طور کلی امری است فردی و منحصر به فرد که نمایانگر تمام یا قسمتی از موقعیت آن گونه که فرد می‌بیند می‌باشد.

 

۷- پارازیت [۷۱]و جملات بی سر و ته در ارتباطات مانع پویایی [۷۲]روابط می‌شود.

 

۸- شایعه :

 

شایعه [۷۳]یکی دیگر از عواملی است که در سازمان ایجاد تنش می‌کند. شایعه پیامی است که در بین مردم رواج می‌یابد. ولی واقعیت‌ها آن را تأیید نمی‌کنند. شایعه زمانی رواج می‌یابد که مردم مشتاق خبر باشند ولی نتوانند آن را از منبعی موثق دریافت کنند. راه‌های کاهش شایعه در سازمان عبارتند از اطلاع رسانی، برگزاری جلسات حضوری و گفت و شنود، استقرار نظام پیشنهادها در سازمان، توجه ملموس به امنیت خاطر شغلی کارکنان، تلفیق سازمان رسمی و غیر رسمی، خنثی کردن شایعه و آموزش‌های اخلاقی.

 

۹- زبان :

 

زبان نیز ممکن است به مانعی بر سر راه ارتباطات تبدیل شود. مدیر باید ساختار پیام را به گونه‌ای

 

در آورد که روشن و واضح باشد. همچنین کلمات باید با دقت انتخاب شوند و زبان در خور فهم شخص گیرنده باشد.

 

۱۰- گوش دادن :

 

گوش دادن می‌تواند ارتباطات را بهبود داده و تنش‌ها را بکاهد. گوش دادن شنیدن نیست. گوش دادن یعنی به صورت فعال به دنبال معنی و مقصود گشتن در حالی که شنیدن یک اقدام غیر فعال است. هر گاه مدیر به کسی گوش می‌دهد مغز او نیز در حال تجزیه و تحلیل [۷۴] و مصرف انرژی است.

 

۱۱- در صورتی که ‌در مورد مسئله‌ای آشفته و دچار احساسات شویم نمی‌توانیم پیام‌ها را به شکل صحیح دریافت و ارسال کنیم. بهترین راه این است که چنانچه دچار احساسات شدیم اندکی تأمل نماییم و صبر کنیم تا به وضع عادی برگردیم .

 

۲-۱-۱۶-۱ – چگونگی حذف موانع ارتباطی در سازمان :

 

از آنجایی که در هر سازمان، مدارهای ارتباطی متعدد و متنوعی وجود دارد که اغلب به هم پیوسته و مرتبط هستند ،موجب پیچیدگی ارتباطات گشته و در نتیجه امکان سوتعبیر و تفسیر را می افزاید(فخیمی ،۱۳۷۹).

 

به منظور حذف موانع ارتباطی سازمان ابتدا بایدفرایند پیچیده ارتباطی و صحت تشریح علائم را شناخت ضمن آنکه در جهت به حداقل رساندن ‌سوء تفاهم، باید در فهم و تفسیر موانع اصلی ارتباطات نیز کوشید توجه به موارد زیر در حذف موانع ارتباطی مفید است (فخیمی ،۱۳۷۹) :

 

۱- درجه اثربخشی ‌و کارایی کمبودها و نارسائیهای سیستم ارتباطی رابا استفاده از بازخور می توان بهبودبخشید.

 

۲- در مطالعه ارتباطات بین افراد باید به عوامل روانی ،فرهنگی ،معانی و غیره توجه نمود .

 

۳- موانع عمده ارتباطات بین افراد، تمایز ادراکی ،ارزش‌های فرهنگی، معانی (زبان) انگیزه ها و پارازیت است .

 

بخش دوم

 

مدیریت دانش

 

۲- ۲- مقدمه :

 

امروز در روزگاری زندگی می‌کنیم که که عصر انفجار اطلاعات است. همه روزه با حجم وسیعی از داده‌آموزش‌ها و اطلاعات پیرامون خود مواجه هستیم. اما حلقه‎ی مفقوده‎ی عصر ما دانش است. رشد روز افزون داده در شاخههای مختلف صنعت و علوم باعث شده است تا از کامپیوتر و علوم مربوط به آن جهت پردازش این حجم بالا از دادهها استفاده شود. هدف از پردازش دادهها، استخراج دانش از آن ها به گونهای است که بتوان در کاربردهای دیگر از آن ها استفاده نمود. در دسته بندی ای که از سوی صاحب نظران کسب و کار ارائه گردیده ، دهه ۱۹۸۰ را دهه جنبش کیفیت (تأکید بر اینکه برای دستیابی به کیفیت بهتر ،همه کارکنان باید از قدرت فکری خود بهتر استفاده کنند )، دهه ۱۹۹۰ را دهه مهندسی مجدد (استفاده از فناوری برای بهبود فرایندهای کسب و کار و کاهش هزینه ها) و دهه ۲۰۰۰ را دهه مدیریت دانش لقب داده‌اند . (فتحیان وقوامی فر ،۱۳۸۴).

 

مدیریت دانش در پی ایجاد ارزش از طریق دارایی های نا محسوس سازمان می‌باشد .بسیاری از سازمان‌ها برای تسهیل در فرایند به اشتراک گذاری و ادغام دانش به طراحی سیستم های مبتنی بر رایانه می پردازند . باید توجه داشت که برای این کار تنها استفاده از تکنولوژی های رایانه ای در مدیریت دانش کافی نمی باشد ، کاربران سیستم مدیریت دانش می دانند که کارکنان و فرهنگ کار ، دیگر عوامل تعیین کننده در موفقیت یا شکست اجرای سیستم مدیریت دانش محسوب می‌شوند . توجه به ورودی هایی چون توجه ، انگیزه ، تعهد ، خلاقیت ، نوآوری برای توضیح مناسب خروجی های عملکرد سازمان ضروری است . اما اغلب مدیران در فهم جنبه‌های عملی مدیریت دانش با چالش های مختلفی روبرو هستند . (شریف زاده بودلایی،۱۳۸۷ )

 

بر خلاف سازمان های گذشته ، سازمان های امروزی دارای تکنولوژی پیشرفته بوده و نیازمند تسخیر ، مدیریت و بهره برداری از دانش و اطلاعات به منظور بهبود کارایی ، مدیریت و پیگیری تغییرات پایان ناپذیر هستند . دانش ، ابزار قدرتمندی است که می‌تواند تغییرات را در جهان به وجود آورده و نوآوری ها را ممکن سازد.

 

۲-۲-۱- مدیریت دانش :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 11:49:00 ب.ظ ]




 

هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش …… عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای ……..دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته قانونی ‌در مورد دادنامه شماره ۵۵۶ مورخ ۱۸ /۱۲/ ۱۳۷۰ فرجام خواسته مشاوره نمود و چنین رأی‌ می‌دهند:

 

رأی‌ دادگاه

 

هرچند حسب تعاریف و ضوابط مقرر در باب سرقت، شروع به سرقت، فیزیکی از مصادیق سرقت غیر جامع شرایط محسوب می‌گردد و از موارد تعدد معنوی است که به موجب تبصره یک ماده ۲۰۱ قانون مجازات اسلامی تا هنگامی که حد یا تعزیر جاری نشده باشد حکم یک بار سرقت را دارد و از این حیث تعیین دو مجازات تعزیری در ما نحن فیه موجه نبوده وبر اساس ذیل ماده ۳۳ قانون تشکیل دادگاه های کیفری یک و دو قسمت محکومیت چهل ضربه شلاق به لحاظ شروع به سرقت لغو اعلام و دادنامه ‌به این صورت تصحیح می شود. لیکن اصل ارکان دادنامه مورد اعتراض قابل تأیید است و از حیث رعایت تشریفات قانونی و ضوابط آیین دادرسی اشکالی وارد نیست لذا با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدید نظرخواسته، ابرام و تأیید می‌گردد.[۱۴۰]

 

رییس شعبه دوم دیوان عضو معاون شعبه

 

۲- رأی‌ شعبه دوم دیوان عالی کشور

 

شماره فرجامی: ۲۳/۳۶۳۸

 

تاریخ رسیدگی: ۹/۳/۱۳۷۱

 

فرجام خواه: متهمان آقای الف و آقای ب فرزندان …… و آقای ج فرزند …….

 

فرجام خواسته: دادنامه شماره ۱۰۷۵ – ۲۵ /۹ /۱۳۷۰ صادره از شعبه ۸ دادگاه کیفری یک

 

مرجع رسیدگی: شعبه دوم دیوان عالی کشور

 

هیات شعبه: آقایان ….. رییس …… عضو معاون …….

 

خلاصه جریان پرونده:

 

بنا به شکایت پرونده و کیفرخواست مورخ ۱۸ /۱۱ /۶۹ دادسرای عمومی …… آقایان الف و ب و ج، اولی به اتهام هفت فقره سرقت و پنج فقره شرکت در سرقت و یک فقره شرکت در شروع به سرقت و دومی به اتهام پنج فقره سرقت و شش فقره شرکت در سرقت و یک فقره شرکت در شروع به سرقت و سومی به اتهام یک فقره شرکت در سرقت تحت تعقیب قرار گرفته اند. بزهکاری آنان را محرز اعلام و طبق ماده ۲۱۳ قانون حدود و قصاص و ماده ۱۰۹ قانون تعزیرات درخواست رسیدگی و صدور حکم شده است. شعبه ۸ دادگاه کیفری یک ارومیه با جری تشریفات قانونی به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره ۱۰۷۵ مورخ ۲۵ /۹ /۱۳۷۰ اجمالا چنین رأی‌ داده است: توجها به اعلام شکایت ‌مال‌باختگان و قطع نظر از اعلام گذشت عده ای از آنان و نظریه مشروح گزارش شماره ۱۴۲ مورخ ۲۴ /۷ / ۶۹ ک ۲ دایره آگاهی و صورت جلسات تنظیمی در دایره آگاهی مبنی بر کشف اموال مسروقه و تحویل آنان به مالکان و صاحبان مربوط و اقاریر صریح و مقرون به دلیل متهمان در مراحل متعدد تحقیق و در جلسات دادگاه بزهکاری متهمان موصوف ثابت و حرز است لیکن با توجه به اوضاع و احوال مضبوط در پرونده و ملاحظات متهمان سرقت های ارتکابی حایز و جامع شرایط حد نبوده و متهمان صرفا مستحق تعزیر می‌باشند.

 

و با سقوط حد سرقت و عدول از ماده استنادی در کیفرخواست مستندا به مواد ۱۰۸ و ۱۰۹ قانون تعزیرات متهمان ردیف اول و دوم از نظرشرکت در سرقت و با در نظر گرفتن ماده ۱۱ قانون راجع به مجازات اسلامی از نظر اختیار دادگاه در انواع تعزیر و رعایت مادتین ۲ و ۴۵ قانون اخیرالذکر هر یک به تحمل یک سال حبس بدون احتساب ایام بازداشت قبلی و هر یک به تحمل چهل ضربه شلاق از حیث شروع به سرقت و متهم ردیف سوم به تحمل ۵۰ ضربه شلاق محکوم می‌گردند. هر سه نفر از متهمان نسبت به رأی‌ صادره اعتراض و تجدیدنظرخواهی نمودند که لوایح تقدیمی آنان هنگام شور قرائت خواهد شدو دادگاه آن را وارد ندانسته و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی ‌به این شعبه ارجاع شده است.

 

هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل، پس از قرائت گزارش آقای ……. عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی ….. دادیار دیوان عالی کشور، اجمالا مبنی بر رد تجدیدنظر خواهی دادنامه شماره۱۰۷۵ مورخ ۲۵/۹ /۱۳۷۰ فرجام خواسته مشاوره نموده و چنین رأی‌ می‌دهند:

 

رأی‌ دادگاه

 

از ناحیه تجدید نظرخواه با توجه به رسیدگی های دادگاه ایراد و اعتراضی که موجب نقض دادنامه صادر گردد به عمل نیامده است ولیکن لازم به تذکر است که هر چند شرکت در شروع به سرقت در صورت تفرّق و عدم انجام سرقت خارجا هر یک جرم محسوب می شود لیکن در صورت اجتماع در خارج یکی است و از مصادیق تبصره ۳ ماده ۱۹۸ قانون مجازات اسلامی محسوب می شود و به عبارت دیگر تعیین دو مجازات یکی برای شرکت در سرقت و دیگری برای شروع به سرقت ‌در مورد مجرم واحد که هر یک را مرتکب شده است ملاک و مجوز قانونی و شرعی ندارد، لذا باقید اصلاح حکم از این حیث از ناحیه دادگاه صادر کننده حکم دادنامه تجدید نظرخواسته ابرام می‌گردد.[۱۴۱]

 

رییس شعبه دوم دیوان عضو معاون شعبه

 

  1. رأی‌ شعبه یازدهم دادگاه تجدید نظر استان تهران

۳-۱- رأی‌ دادگاه عمومی

 

تاریخ: ۱۹ /۳ /۱۳۷۵

 

دادنامه شماره: ۳۴۶

 

مرجع رسیدگی: شعبه ۲۳۵ دادگاه عمومی تهران

 

رأی‌ دادگاه

 

در خصوص اتهام آقای الف فرزند …… دایر بر سه فقره سرقت و یک فقره شروع به سرقت در خصوص اتهام آقای ب فرزند …… دایر بر خرید مال مسروقه و در خصوص اتهام آقای ج فرزند…….

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]




۹-۳-۲- مهارت های اصلی مورد نیاز در زبان آموزی :

 

ارکان زبان شامل مهارت های شنیدن، گفتن، خواندن و نوشتن می‌باشد. زبان با شنیدن آغاز می شود به گفتن می‌ انجامد و با خواندن و نوشتن به تکامل می‌رسد. زبان آموزی از بدو تولد کودک و حتی در دوران جنینی آغاز می شود. کودک در این دوران کم کم به صداهای اطراف خود واکنش نشان می‌دهد. حتی برخی از زبان شناسان ریشه ی زبان آموزی را با مسائل ژنتیکی مرتبط می دانند. هنگامی که کودک وارد مدرسه می شود، مهارت های اساسی شنیدن و گفتن را آموخته است. نقش مدرسه در این زمینه کمک به اصلاح نقائص موجود در زبان کودک و افزایش کیفیت و کمیت زبان و ایجاد مقدمات لازم برای آموزش خواندن و نوشتن می‌باشد.

 

الف : گفتن و شنیدن

 

گفت و گو با دیگران درباره ی مهارت های ارزشمند فردی( توصیف خود )

 

توصیف اشیا، رویدادها و روابط

 

سرگرمی با زبان از طریق گوش دادن به داستان، اشعار و داستان پردازی و قافیه سازی

 

تشخیص زیر و بم صدا ها و پیدا کردن منبع و جهت صدا

 

توجه به صدای آول و آخر کلمات

 

گوش دادن به صداهای پیرامون

 

بیان صحیح کلمات جدید

 

به کارگیری جملات و عبارات کوتاه

 

کامل کردن جملات ناقص

 

ب : خواندن و نوشتن

 

خواندن کتاب های داستان تصویری، نمادها و نشانه ها

 

ارتباط نماد تصویری و نماد نوشتاری

 

نوشتن به شیوه ی نقاشی، خط خطی کردن

 

دیکته کردن داستان ها(محمدبیگی،۱۳۸۵).

 

۴-۲ پیشینه پژوهش:

 

در زمینه موضوع پژوهش منابع محدودی و پژوهش‌های اندکی صورت گرفته بود در این قسمت پژوهشگر سعی می‌کند تا نتایج پژوهش‌های مرتبط با موضوع و یا نزدیک پژوهش را ذکر نمائید.

 

۱-۴-۲- پژوهش داخلی:

 

    • سالاری (۱۳۸۲) در پژوهشی تحت عنوان تاثیر قصه‌گویی بر خزانه لغات کودکان ۳ تا ۶ سال با هدف بررسی تاثیر قصه‌گویی بر دایره واژگانی کودکان انجام گرفته است. این تحقیق که به صورت می‌دانی انجام گرفته نشان می‌دهد قصه‌گویی بر خزانه لغات کودکان تاثیر دارد و در عین حال متغیر سن را نیز در این تاثیر دخیل دانسته‌است. ولی جنسیت را عامل تاثیرگذاری نمی‌داند. در این پژوهش ذخیره واژگانی مهم بوده و ارزیابی شده است و نه تنها واژه های به‌کارگرفته شده توسط آزمون شونده‌ها مهم بوده است بلکه واژه های قابل فهم نیز ملاک قرار گرفته است.

 

    • رفیعی(۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان “بررسی تاثیر قصه‌گویی بر مهارت خواندن دانش‌آموزان” دریافت که قصه‌گویی بر تقویت مهارت در لحن و آهنگ کلام تاثیر داشته‌است و همچنین بر درک و فهم کودکان آزمون شده اثرگذار بوده است. به‌علاوه قصه‌گویی بر تقویت دریافت پیام اصلی داستان نیز مؤثر بوده است.

 

    • رحمانی (۱۳۸۸) در پژوهشی با عنوان بررسی اثربخشی درمان قصه گویی در کاهش خطاهای خواندن کودکان نارسا خوان نمونه۳۰ نارساخوان به دانش آموزان کلاس ۳ به عنوان خواندن و نوشتن با بهره گرفتن از چک لیست نارساخوانی مشخص شد، به طور تصادفی مورد آزمون قرار گرفتند. در طی یک دوره پنج ماهه، با دریافت بیست و پنج جلسه یک ساعته از آموزش های فردی که گروه کنترل این جلسات ‌را دریافت نکرد و گروه آزمون قبل و بعد از خطاهای خواندن مقایسه شد. نتایج نشان داد بین اثربخشی قصه و کاهش خطاهای خواندن رابطه معنی داری وجود دارد.

 

    • جعفری (۱۳۹۰) درباره قصه‌گویی و فعالیت ادبی در کانون به نقش و تاثیر قصه‌ بر این فعالیت پرداخته می‌شود. در این راستا پژوهش‌های انجام شده در این زمینه و مرتبط با قصه و فعالیت ادبی یا جنبه‌هایی از آن نظیر واژگان و مهارت‌های زبانی مرور می‌شود. و به صورت کتابخانه‌ای انجام شده است و با توجه به بررسی‌های انجام شده در این پژوهش رابطه تنگاتنگی بین قصه و قصه‌گویی با فعالیت ادبی به خصوص در کلاس‌های ادبی- حضوری و کارگاه داستان دیده می‌شود.

 

  • عرشی (۱۳۷۹) تحقیقی تحت عنوان بررسی مقایسه واژگان ۳و۴و۵ ساله فارسی زبان انجام داده است در این پژوهش گفتار۶۱ کودک مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد میانگین طول گفته ها برحسب واژه افزایش سن و انجام قصه گویی وبازی آزاد افزایش می‌یابد و این افزایش به لحاظ آماری معنادار است. پژوهش دیگری که به نوعی قصه را متغیر اصلی قرار داده‌است.

۲-۴-۲- پژوهش خارجی:

 

    • ‌بر اساس تحقیقی ستولت وهمکارنش (۲۰۰۷) تحت عنوان رشد واژگان با قصه گویی ،در کودکان ۴و۵ساله انجام داده است قصه گویی را یک عامل پیش‌بینی کننده قوی از عملکردهای زبانی در حوزه صرفی ونحوی است می توان گفت که محدودیت در خزانه واژگان اولیه می‌تواند منجر به محدودیت در حوزه های دیگر زبانی شود.

 

    • گونگو (۲۰۰۸) “به بررسی اثر روش های نمایشی وسنتی در استفاده از استرا تژیهای خواندن ودرک دانش” در دانش آموزان مدارس ابتدایی بود. روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش بود ودو گروه در مدارس ابتدایی در شهر ازمیر ترکیه بودند تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که با توجه با بهره گرفتن از استراتژی های خواندن روش های نمایشی مؤثرتر از روش های سنتی است.

 

    • گرین (۲۰۱۱) “قصه گویی نوعی بحث و برون ریزی افکار و اندیشه ها می‌باشد” از راه گفتن کلیدواژه هایی برای قصه گویی و یا تمام کردن یک قصه ناتمام دانش آموزان به کنکاش ذهنی می پرداختند و هر دانش آموز رویاها و اندیشه‌های خود را به صورت عملیاتی در آورده و بازخورد می گرفتند و علاوه بر آن هر دانش آموز با شنیدن داستانها وقصه های ساخته شده توسط همکلاسی های خود شیوه های تفکر بدیع و ‌خلاق‌تر از تفکرخود را می آموزد به علاوه با ساخته شدن داستان و قصه و بیان آن بازخورد های راهبردی و هموار کننده مسیرتفکر ‌از طرف‌ پژوهشگر به آن ها داده می شد.

 

  • تحقیقات آن لاک وجان گیسنبرگ (۲۰۰۲) این تحقیق در مورد۲۴۰ کودک۳ تا ۷ساله که از مهدکودکهای موجود در مناطق محروم اقتصادی واجتماعی انگلیس بودند، انجام شد. نتایج آن ‌در مورد رشدزبان کودکان نشان داد عدم حضور کودکان در مهدکودک و پیش دبستان و شرکت محدود آنهادر مکالمات زبانی قصه گوی و شعر خوانی، باعث تأخیر رشدزبانی کودکان می شود. این موضوع به توانایی شناختی ضعیف آنهاوابسته نیست.

۵-۲- جمع بندی

 

قصه‌ها افسونی از کلمات ظریف هستند که تارهای ظریف قلب و امیدهای انسانی را پیوند می‌زنند. قصه‌ها کمک می‌کنند تا مخاطبین ذهن کنجکاو و جستجو گر پیدا کنند. قصه‌ها به صاحب فرهنگ شدن، خوش‌بینی، تفاوت منطقی و داوری علمی و ذهن مخاطب کمک می‌کنند. قصه‌ها از قدیمی‌ترین روزگاران کهن تا اکنون وجود ‌داشته‌اند و در سیر تاریخی خود توانسته‌اند نسل‌های مختلف را با خود همراه کنند قصه‌ها همواره علاوه بر جنبه سرگرمی قالب مهمی برای ارائه‌ عقاید و ‌افکار و پیام‌های صاحبان اندیشه‌ها بوده‌اند. در واقع قصه‌ها بیانگر، سازمان‌دهنده وتقویت‌ کننده‌ افکار،ا حساسات، اعتقادات و رفتارهای مردم نیز بوده‌اند.

 

فصل سوم

 

روش شناسی تحقیق

 

۱-۳- مقدمه:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:00:00 ب.ظ ]