مادرانی که نخست­زا بودند و بارداری بدون مشکل داشتند و از قبل جهت انجام سزارین برنامه­ ریزی کرده بودند به شرط اینکه در سه ماهه سوم سیگار نکشیده باشند، وارد مطالعه شدند. تنها معیار ورود پدران در مطالعه ابراز علاقه و تمایل آن ها جهت شرکت در مطالعه بود. با این اوصاف، تعداد۴۲ زوج جهت شرکت در مطالعه دعوت شدند که در نهایت بعد از افت نمونه تعداد ۳۷ نفر وارد مطالعه گردیدند. از نوزادان ۲۰ نفر دختر و بقیه پسر بودند که توسط فردی که در مطالعه دخالتی نداشت، به منظور اینکه با پدر یا با مادر تماس پوست به پوست داشته باشد، تصادفی سازی شد. مداخله بدین صورت بود که بعد از انجام مراقبت­های قبل از عمل برای تمام مادران و انجام بیحسی نخاعی با داروی واحد برای همه، سزارین انجام می­شد و تمام نوزادان به مدت ۵ دقیقه روی سینه مادر در تماس پوست به پوست گذاشته می­شد و بعداز این زمان بر حسب نتایج تصادفی سازی قبلی که با مادر یا پدر بودند، اگر با مادر بودند ۲۵ دقیقه دیگر تماس آن ها ادامه می­یافت ولی اگر با پدر بودند ۲۵ دقیقه در تماس پوست به پوست با پدران گذاشته می­شدند. یعنی هر نوزاد به مدت ۳۰ دقیقه در مجموع تماس پوست به پوست داشت. در طول مدت تماس پوست به پوست، مادر یا پدر درباره انجام هر کار با نوزاد از جمله صحبت کردن، لمس او و… آزاد بود. طول مدت تماس پوست با پوست والدین با نوزاد فیلمبرداری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عملکردهای نوزاد مثل مکیدن مؤثر سینه مادر، گریه و حرکت به طرف سینه مادر در نظر گرفته شدند و ‌در مورد والدین لمس نوزاد با نوک انگشتان، دست کشیدن به نقاط مختلف نوزاد، بوسیدن و صحبت مستقیم با نوزاد مد نظر بود که در صورت بروز هر یک از آن ها امتیاز داده می­شد.

نتایج به دست آمده حاکی از این است که بین دو گروه از نظر جستجوی سینه مادر و رفتارهای تغذیه­ای اختلاف معنی­داری دیده نشد. رفتار حرکت به طرف سینه مادر در دختران نسبت به پسران به طور فاحش زودتر اتفاق افتاد ولی ‌در مورد طول مدت زمان این رفتار در بین دختران و پسران اختلافی مشاهده نشد. دخترانی که با مادرشان تماس پوست به پوست داشتند نسبت به دخترانی که با پدرشان بودند، تغذیه از سینه مادر را زودتر شروع کردند. این مورد در پسران تفاوتی بین گروه­ ها نداشت. ‌در مورد رفتارهای نوزاد، در مجموع دختران نسبت به پسران زیاد گریه می­کردند. خصوصاًً دخترانی که با مادر تماس پوست به پوست داشتند نسبت به آنهایی که با پدرشان بودند، زیاد گریه می­کردند. پسرانی که با پدر تماس پوست به پوست داشتند نسبت به گروه دیگر کمتر گریه کردند.

 

‌در مورد رفتار والدین، مادران در طول مطالعه نوزاد را بیشتر از پدران لمس کردند. آن ها پسران را در مقایسه با دختران بیشتر لمس نمودند. مدت زمان لمس در پدران بین دو گروه دختر و پسر تفاوتی نداشت. بین تبسم به نوزاد و بوسیدن او توسط پدر یا مادر تفاوتی مشاهده نگردید حتی بین نوزادان پسر و دختر نیز این مورد تفاوتی نداشت. پدران با نوزاد پسر بیشتر صحبت می­کردند ولی این تفاوت در مادران وجود نداشت[۵۰].

 

در این مطالعه افراد واجد شرایط انتخاب ‌شده‌اند و بین آن ها گروه­بندی شده­است که می ­تواند تصادفی بودن انتخاب نمونه­ ها را زیر سؤال ببرد. ‌در مورد ابزار ارزیابی تعامل بین والدین و نوزاد و برعکس از ابزار استانداردی استفاده نگردیده و بیشتر به نظر می­رسد محقق آنچه راکه دیده ثبت ‌کرده‌است و این می ­تواند منجر به سوگیری محقق شود. بعد از عمل میزان درد در افراد مختلف تفاوت دارد و بر عملکرد عاطفی فرد تأثیر می­ گذارد، در این مطالعه به میزان درد یا نحوه کنترل درد بعد از عمل اشاره­ای نشده­است.

 

۵٫ Brenda L. Landy (2002) مطالعه­ ای را تحت عنوان «عوامل روانی اجتماعی پدر و دلبستگی نوزاد: نقش میانجی در تعامل پدر- نوزاد»انجام داده ­اند.

 

تعداد ۳۰ نفر شرکت کننده( ۱۵ پدر و مادر) زا به همراه نوزادشان وارد مطالعه کردند. نوزادان ۸ پسر و ۷ دختر بودند. بعد از تکمیل پرسشنامه مشخصات فردی- اجتماعی و پرسشنامه­ای تحت عنوان CES-D (Radolff1977) نمونه­ ها وارد مطالعه شدند. میزان رضایت زناشویی والدین نیز با بهره گرفتن از یک جدول ۷ گزینه­ای مشخص می­شد(۱: شدیداًً ناراضی ، ۷:شدیداًً راضی). CES-D از ۲۰ سؤال تشکیل شده­است که جهت اندازه ­گیری علائم افسردگی در مردم عادی طراحی شده­است. که نمره اکتسابی می ­تواند بین صفر تا ۶۰ متغیر باشد. مداخله بدین صورت انجام می­شد که پدر و نوزاد در شرایط مشابه منزل هریک روی صندلی جداگانه روبروی هم گذاشته می­شدند و به مدت ۶ دقیقه از تعاملات آن ها به طور همزمان توسط دو دوربین فیلم گرفته می­شد. فیلم گرفته شده از دو دوربین روی یک صفحه نمایش کنار هم نمایش داده می­شد و به ۲۴ قطعه ۱۵ ثانیه­ای تقسیم شد. هر ۱۵ ثانیه ‌بر اساس رفتارها و حرکات والدین و نوزادان و هماهنگی بین آن ها امتیاز ۱ تا۳ داده می­شد و اگر تعاملی صورت نمی­گرفت، امتیاز صفر اخذ می­کرد.

در این مطالعه دلبستگی نوزاد – والد با بهره گرفتن از AQS(Attachment Q-Sort) بررسی شد. بدین گونه که تمام ۱۵ نوزادی که در مطالعه شرکت کرده بودند هنگامی که ۱۳ ماه سن داشتند، جهت شرکت در AQS مراجعه کردند. AQS شامل ۹۰ مورد مشخص کننده حالات مختلف رفتارهای نوزاد است. بعد از توضیحات لازم، هر والد به طور مستقل موارد مورد نظر را در ۹ دسته طبقه ­بندی می­کردکه نظرشان ‌در مورد رفتار نوزاد چیست.

 

نتایج به دست­آمده بیانگر تشابه میزان دلبستگی در پدران و مادران است. میزان رضایت پدر از زندگی زناشوئی به طور مستقیم با میزان دلبستگی او با نوزاد رابطه دارد. پدرانی که از زندگی مشترک خود رضایت پائینی دارند در مقایسه با ‌آن‌هایی‌که رضایتمندی بالائی دارند در AQS نمرات پائینی کسب کردند. مادرانی که علائم افسردگی واضح داشتند و یا خود را افسرده احساس می­کردند در AQS در مقایسه با مادران دیگر امتیاز کمتری گرفتند. همچنین مادران شاغل علائم افسردگی بالا و رضایت زناشوئی پائین داشتند[۵۱].

 

در این مطالعه تعداد نمونه کم بود و نیز مدت زمان فیلم برداری خیلی کوتاه بود که با استناد به آن قضاوت درباره تعامل بین فردی و تعمیم آن مشکل می­ نماید.

 

۶ . Field و همکاران (۲۰۰۴) نیز پژوهشی تحت عنوان« ماساژ درمانی توسط والدین رشد و تکامل اولیه را بهبود می­بخشد» انجام داده ­اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...