“
بروز عواملی که منجر به ایجاد عدم قطعیت در زنجیره تأمین شده، موجب کاهش قابلیت تحمل زنجیره و افزایش آسیب پذیری آن میشوند. مدیریت ریسک زنجتأمین برای شناسایی و مقابله با این عدم قطعیتها ضروری است. تعریف زیر برای مدیریت ریسک زنجیره تأمین ارائه شده است:
مدیریت ریسک زنجیره تأمین، هماهنگ سازی اجزاء زنجیره تأمین در به کار بردن ابزارهای مدیریت ریسک، مقابله با ریسکها وعدم قطعیتهای ایجاد شده توسط فعالیتهای مربوط به لجستیک یا
منابع میباشد(بریندلی[۱۳]، ۲۰۰۴: ۱۵).
ریسکهای زنجیره تأمین
شبکه زنجیره تأمین در معرض انواع ریسکها قرار دارد، که بعضی از این ریسکها، اختلال در تأمین، تأخیر در تأمین، نوسانات تقاضا، نوسانات قیمت ونوسانات نرخ مبادلات میباشد. همچنین برخی گرایشات تجاری ازجمله افزایش برونسپاری، فعالیتهای ساخت و تحقیق و توسعه ی محصول به
تأمین کنندگان، تمایل شرکتها برای کاهش تعداد تأمین کنندگان، جهانی شدن زنجیره های تأمین، کاهش ذخیره سازهای میانی، موجودی و زمان تدارک، زمان انتظار تا رسیدن محموله سفارش داده شده، در هم پیچیده شدن و یکپارچگی فرآیندها میان شرکتها، افزایش تقاضا برای تحویل به موقع در
بازه های زمانی کوتاهتر و زمان تدارک کوتاهتر و در نهایت کوتاه شدن چرخه عمر محصولات موجب افزایش آسیب پذیری و در معرض ریسک قرار گرفتن زنجیره تأمین میشود(نرمن[۱۴]، ۲۰۰۴: ۴۳۴).
روشهای مدیریت ریسک زنجیره تأمین:
طراحی مناسب شبکه نقش مهمی در کاهش ریسک زنجیره تأمین دارد. برای مثال وجود چندین تأمین کننده ریسک قطع(پارگی) زنجیره را کاهش میدهد. به طور مشابه انعطاف پذیری در ظرفیت، ریسکهای جهانی عرضه و تقاضا، قیمت و نوسانات میزان مبادلات را کاهش میدهد. بنابرین طراحی مناسب شبکه و اتخاذ استراتژی کاهشی مناسب در داخل شبکه زنجیره تأمین، قدرت زنجیره تأمین را در برابر ریسکهای احتمالی بهبود میدهد. البته هر استراتژی کاهشی، هزینه نیز خواهد داشت و حتی ممکن است باعث ایجاد ریسکهای دیگری شود. برای مثال افزایش موجودی، ریسک دیرکرد را کاهش میدهد. اما ریسک کهنگی و از مدافتادن را به دنبال خواهد داشت. داشتن چندین تأمین کننده ریسک قطع را کاهش میدهد ولی هزینه ها را نیز افزایش میدهد. بنابرین انتخاب استراتژی کاهشی مناسب و طراحی صحیح شبکه زنجیره تأمین برای مقابله با ریسکهای زنجیره تأمین، که تعادلی میان کاهش ریسک و هزینه ها باشد، ضروری است. (چپرا و میندل، ۲۰۰۷)
پیشینه تحقیق
از ویژگیهای اساسی زنجیره تأمین، مسائل مالی است که محققین بسیاری در مطالعات خود به این موضوع توجه کردند. ویژگیهایی همچون نرخ بهره و مالیات، محدودیت بودجه سرمایه گذاری و دیگر معیارهای مالی که میتواند در مدل وارد شود و همچنین یکی از علل ایجاد ریسک مالی است. در این بخش، به دسته بندی مقالات زنجیره تأمین از دو جنبه پرداخته میشود. در ابتدا به مرور مقالات
بهینه سازی زنجیره تأمین با لحاظ کردن مسائل مالی میپردازیم و سپس مقالات مدیریت ریسک زنجیره تأمین را مرور خواهیم کرد.
مقالات مرتبط با بهینه سازی زنجیره تأمین با لحاظ کردن مسائل مالی:
سوسا[۱۵]و همکارانش در ۲۰۰۸ با الهام از زنجیره تأمین مواد شیمیایی کشاورزی واقعی، به طراحی مجدد زنجیره تأمین دوهدفه ی دومرحله ای با بهره گرفتن از یک مدل عدد صحیح مختلط پرداختند. در مرحله اول به طراحی شبکه زنجیره تأمین جهانی و بهینه سازی تولید و توزیع آن در یک دوره زمانی یکساله و انتخاب یک سیستم سرمایه گذاری بلند مدت پرداختند. خروجی تصمیمات سرمایه گذاری مرحله اول، ورودی مدل عملیاتی مرحله دوم میباشد که تولید دقیق و برنامه های توزیع و ارزیابی سطح خدمات مشتری از آن منتج میشود. (سوسا و همکاران، ۲۰۰۸: ۲۶۴۳-۲۶۶۳)
تسیاکیس[۱۶] وپاپجرجیس[۱۷] در سال ۲۰۰۸ به بهینه سازی تولید و توزیع زنجیره تأمین پرداختند. آنان از یک مدل عدد صحیح مختلط استفاده کردند و در آن محدودیتهای عملیاتی نظیر کیفیت، تولید ومحدودیت های مالی شامل هزینه های تولید، هزینه های حمل و نقل را وارد کردند. آن ها در مدلشان، برون سپاری تولید را یک تصمیم کسب وکار دانستند. ( تسیاکیس وپاپجرجیس، ۲۰۰۸: ۴۶۸-۴۸۳)
فیریو [۱۸]و واسیک[۱۹] در سال ۲۰۰۸ شبکه های زنجیره تأمین شیمیایی را برای کاهش هزینه طراحی مجدد جریان مواد از تولید کننده به مشتری ایجاد کردند. آن ها یک مدل عدد صحیح مختلط را جهت بهینه سازی شبکه زنجیره تأمین چند محصولی برای مکان یابی محصولات، مشتری و مراکز توزیع ارائه دادند. (فیریو و واسیک، ۲۰۰۸: ۲۴۸۱-۲۵۳۴)
ناراهاریستی[۲۰] و همکارانش در سال ۲۰۰۸ به طراحی مدلی ریاضی از نوع عدد صحیح مختلط پرداختند که با مدیریت بهینه داراییها و بودجه بندی سرمایه به دنبال افزایش ثروت سهامداران خود بود. مدیریت دارایی شامل چندین نوع تصمیم کسب وکار میگردد. از قبیل طراحی مجدد زنجیره تأمین و بودجه بندی سرمایه. طراحی مجدد زنجیره تأمین شامل برنامه ریزی در مدیریت مکان، زمان بندی و مقدار تغییرات ظرفیت در داراییهای فیزیکی مانند تسهیلات/موجودی/تولیدو توزیع میباشد و بودجهبندی سرمایه شامل تخصیص دارایی های مالی مانند سرمایه گذاری در دارایی های فیزیکی گوناگون است. برخی از تصمیمات بودجهبندی مهم، تخصیص سرمایه به تدارک مواد، تولید محصول، سرمایه گذاری در تسهیلات جدید و غیره میباشند. (ناراهاریستی و همکاران، ۲۰۰۹: ۳۱۵۳-۳۱۶۹)
ال-کاهاتنی[۲۱] و همکارانش در سال ۲۰۰۸ یک مدل دو مرحله ای عدد صحیح مختلط غیرخطی جهت طراحی و بهینه سازی شبکه ای از فرآیندهای پتروشیمی تحت عدم قطعیت را ارائه دادند و نشان دادند که شبکه های پتروشیمی نهایی حساسیت بیشتری نسبت به تغییرات در تقاضای محصول و بازده دارند(ال-کاهاتنی و همکاران، ۲۰۰۸: ۳۹۱۲-۳۹۱۹)
لانیز[۲۲] و کوپانس[۲۳] در سال ۲۰۰۹ یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط را به منظور دستیابی به NPV بهینه ارائه دادند که در آن یک چارچوب انعطاف پذیر در مقایسه با روشهای سفت و سخت سنتی لحاظ شده بود. (لانیزوکوپانس، ۲۰۰۹: ۱۷۳۶-۱۷۵۳)
داس [۲۴]و سینگاپتا [۲۵]در سال ۲۰۰۹ یک مدل زنجیره تأمین یکپارچه برای برنامه ریزی همزمان استراتژیک و عملیاتی یک واحد کسب وکار استراتژیک(SBU) در یک زنجیره عرضه جهانی تحت تأثیر مقررات دولتی ارائه دادند. این مدل شامل تأثیر تغییرات در هزینه ورودی محصول مورد انتظار و نرخ ارز میباشد. (داس و سینگاپتا، ۲۰۰۹: ۴۳۲-۴۱۹)
لانگینیدیس[۲۶] و جورجیادیس[۲۷] در سال ۲۰۱۱ یک مدل عدد صحیح مختلط را برای حل مشکل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از طریق نسبتهای مالی با عدم قطعیت تقاضا ارائه نمودند و آن را از طریق سناریوسازی حل نمودند. آن ها کاربرد مدل را با تجزیه و تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مالی نشان دادند. (لانگینیدیس وجورجیادیس، ۲۰۱۱: ۲۶۲-۲۷۶)
دال-مس[۲۸] و همکارانش در سال ۲۰۱۱ یک مدل عدد صحیح مختلط برای تصمیم گیران و سرمایه گذاران بالقوه جهت ارزیابی عملکرد اقتصادی و ریسک در سرمایه گذاری کل زنجیره تأمین اتانول را ارائه دادند. آن ها در مدلشان یک دوره ده ساله تحت عدم قطعیت در هزینه های تولیدوقیمت فروش محصول را در نظر گرفتند و تلاش کردند با مکان یابی، حملونقل و ظرفیت کارخانه تولید اتانول، ریسک مالی سرمایه گذاران را کاهش دهند. (دال ومس و همکاران، ۲۰۱۱: ۲۳۵۹-۲۳۷۱)
“
[یکشنبه 1401-09-20] [ 11:15:00 ب.ظ ]
|