رابطه خودتنظیمی و انگیزش
یافته های پژوهشهای انجام شده در چند سال گذشته در زمینه خودتنظیمی (برای نمونه پژوهشهای نینگ و داونینگ، (2010)، برگر و کارابینگ،(2010)، پری و همکاران، (2008)، لیو ومک تیگ، (2008)؛ اسلوکام و واندوال، (2007)؛ بروئر و یوگستر، (2006)، کلری و زیمرمن، (2004)؛ پنتریج و شانک، (2002)؛ ولترز، (1998) نشان میدهد که دانش آموزان موفق و خودتنظیم، دارای ویژگیهایی مانند انگیزش درونی و باورهای خودبسندگی هستند، راهبردهای شناختی و فراشناختی را بیشتر به کار میبرند، به توانایی خود اطمینان دارند، و برای دستیابی به هدفهای خود منابع بیشتری را به کار میگیرند و عملکرد بهتری را نشان می دهند (رضایی نسب، 1389).
نتیجه تحقیق طولی (نینگ، داونینگ، 2010) نشان داد که خودتنظیمی دانش آموزان، انگیزش بعدی آن را پیش بینی می کند، همچنین یافته های حاصل از این مطالعه، انگیزش و خودتنظیمی را به عنوان وسیلهای برای تسهیل در موفقیت تحصیل مورد اهمیت قرار میدهد.
به اعتقاد آشر و پاجارز (2006)، باورهای دانش آموزان در خصوص دارا بودن راهبردهای خودتنظیم موثر در موفقیت تحصیلی، نقش برجستهای در انگیزش تحصیل آنها دارد.
انگیزش با یادگیری و عملکرد رابطه متقابل دارد یعنی انگیزش بر عملکرد و یادگیری تاثیر گذارده و آنچه دانش آموزان انجام می دهند و یاد میگیرند بر انگیزش آنها اثر میگذارد.
(صمدی، 1387) تاثیر فوری و تداومی آموزش راهبردهای خودتنظیمی را بررسی کرده است. نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی قابل آموزش و یادگیری هستند. دانشآموزانی که انگیزش بیشتری دارند احتمال بیشتری وجود دارد که از راهبردهای یادگیری استفاده کنند (پینتریج و دیگروت، 1990).
به این معنی که دانشآموزانی که انگیزش بیشتری برای یادگیری تکالیف دارند از نظر انگیزش درگیری بیشتری در متون درسی دارند و از راهبردهای یادگیری بیشتری استفاده می کنند.
مفهوم معکوس این است که راهبردهای مورد استفاد دانش آموزان، انگیزش بعدی آنها را پیش بینی می کند. به این معنا که کاربرد موفقیتآمیز راهبردهای خودتنظیمی مانند تکرار و سازماندهی، منجر به بالا رفتن باورهای خودکار آمدی می شود. و بنابراین درگیری انگیزشی دانش آموزان در یادگیری دروس افزایش مییابد (جعفری، 1388).
اکسان (2009) در پژوهش خود دریافت که ضعف در مهارت های خودتنظیمی، باعث انگیزش پایین و کاهش یادگیری می شود این مهارت ها به یادگیرندگان برای انتخاب استراتژی های یادگیری مناسب برای اهدافشان و به کاربردن در روند کار کمک می کند. بنابراین یادگیرندگان نیاز دارند که بدانند آنها چه طور یاد بگیرند و یادگیری چگونه تحقق یابد.
. Ning & Downing
Karabenick & Burger
.Pery &e t al
. Liu & Mcteigue
. Slocum & Wandovan
. Breuer & Eugster
. Walters
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 02:47:00 ب.ظ ]
|