پایان نامه درمورد پیشرفت تحصیلی،باورهای خودکارآمدی و آموزش |
در حوزه های آموزشی باورهای خودکارآمدی تا حد زیادی به انتظارات پیآمدی آنان مرتبط است اما در عین حال محدودیت های ساختاری می تواند ناهمگونی هایی را ایجاد کند. الگوی خودکارآمدی بالا و انتظار پیآمدی پایین ممکن است بر اثر تفکیک موقعیتی بر اساس تبعیض نژادی ، قومی یا جنسی در محیط آموزشی رخ دهد. جودیت و میک(2008)، در تحقیقات خود به همین نتیجه دست یافتند که وقتی در کلاس درس میان دانش آموزان از لحاظ نژاد و قوم و زبان و … از سوی معلم کلاس درس تبعیض به وجود آید دانش آموزان خود کارآمد این گروه ها دچار انتظارپیآمد منفی از تلاش های خود خواهند داشت.
ممکن است دانش آموزان نسبت به توانایی خود احساس خود کارآمدی بالایی داشته باشند ولی در برخورد با تکالیف پیچیده و مشکل با انتظار پیامد منفی روبه رو شوند، به عنوان مثال میلر و بریکمن (2004)، وقتی دانشجویی در درسی تسلط کافی دارد ولی با معلمی روبه رو می شود که نسبت به تصحیح اوراق امتحانی دانشآموزان تبعیض قایل می شود به این باور می رسد که هر قدر از خود تلاش و کوشش نشان دهد نمره بالایی نخواهد گرفت بنابراین دچار انتظار پیامد منفی از عملکرد خود می شود. بنابراین، هر قدر خودکارآمدی بالا باشد و انتظار پیامدهای عملکرد نیز مثبت باشد میزان تلاش و موفقیت در دانش آموزان بیشتر می شود.
الوین و ساولسبرگ (2008)، معتقدند اگر دانش آموزان اعتقاد داشته باشند که در یادگیری مطالب آموزشی کُند هستند و از مهارت های کافی برای پیشرفت برخوردار نیستند خودکارآمدی آنان کاهش مییابد. هم چنین وقتی دانش آموزان در حل تکلیفی موفق می شوند و آن را به تلاش زیاد خود یا دانش آموزانی که در حل تکالیف موفق می شوند و آن را به تلاش کم نسبت می دهند نشان دهنده این است که از مهارت های کافی برای یادگیری برخوردار نیستند. خودکار آمدی زمانی بالا است که دانش آموزان عقیده داشته باشند متناسب با تکلیف تلاش می کنند.
پاتریک و ووتر (2008)، معتقداند اثر انگیزش برخودکارآمدی می تواند چشمگیر باشد. البته تازمانی که باورهای خود کارآمدی بیش از حد خوش بینانه باشد ممکن است باعث شود افراد دست به کارهایی بزنند که خیلی فراتر از مهارت های آنها است و در نتیجه دچار عواقب آزار دهنده و جبران ناپذیر آن اعمال می شوند و همچنین افرادی که باورهای خود کارآمدی پایینی دارند در واقع توانایی خود را برای یادگیری محدود می کنند.
گرهاد و براون [6] (2006)، در تحقیقات خود نشان دادند دانش آموزان به هنگام رویارویی با تکالیف و حل آنها هیجانات مثبت و منفی را تجربه می کنند. اگر دانش آموزان به هنگام حل تکلیف هیجانات مثبتی را تجربه کنند اعتماد به نفس آنان بالا رفته و احساس غرور و شایستگی می کنند.
درواقع افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند دارای اعتماد به نفس هستند و به عملکرد خود اطمینان دارند و سطوح بالایی از تلاش و پایداری را نشان می دهند و به طور فعال در فعالیت های آموزشی شرکت می کنند.بنابراین دانش آموزانی که خود کارآمدی بالا ولی انتظارات پیآمدی پایینی دارند احتمالا” به سختی مطالعه می کنند و در فعالیت های آموزشی شرکت خواهند کرد و احتمال دارد نسبت به نظام نمره دهی اعتراض داشته و خواستار تغییر آن باشند(لیم، گوروین و سنکو، 2007).
از طرفی دیگر، دانش آموزانی که در تکالیف مدرسه شکست می خوردند با عوامل فشارزای متعددی روبه رو می شوند. مشکلات ناشی از مردودی ، نمرات پایین گرفتن و تحقیر توسط دیگران جزو عوامل فشارزا محسوب می شوند. این مساله نیز به نوبه خود می تواند پیامدهای رفتاری و کارکردی و مختلفی را متوجه این دانش آموزان سازد .درمقابل، برخی از دانش آموزان علی رغم مشکلات تحصیلی و آموزشی به طور موفقیت آمیزی به تحصیل ادامه می دهند(جبلی،1384).
. Judith & Meece
. Miller & Brickman
. Elwin & Savelsbergh
. Patrick & Wouter
. Gerhardt
. Gerhardt
. Liem, Gorvin, & Senko
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 01:50:00 ب.ظ ]
|