پایان نامه درمورد پیشرفت تحصیلی،تعریف شادکامی |
روان شناسانی هم چون آرگیل (2001)، نیز شادی را ترکیبی از وجود عاطفه مثبت عدم وجود عاطفه منفی و رضایت از زندگی می دانند. سرور یکی از سه جزو شادی یا شادکامی است. همان گونه که در تعریف آرگایل مشخص شده است دو بعد دیگر شادی، رضایت از زندگی و فقدان عاطفه منفی است. سرور جنبه هیجانی شادی و رضایت از زندگی جنبۀ شناختی آن می باشد(آرگیل،2001). شادی جنبه ای از عواطف انسانی است که دارای جنبه ها و تجلیات مختلف فردی-اجتماعی، روانی-جسمانی و شناختی-عاطفی می باشد. از آن جا که شادی تأثیر کمی و کیفی زیادی بر زندگی دارد، در فرایند تحول و توسعه مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش های مربوط به شادی، بررسی علل شادی و فرآیندهای مولد آن است، برخی از علل آن نظیر اوقات فراغت، خلق مثبت و حتی عوامل علّی نظیر شخصیت نیز تا حدودی قابل تغییرند. از سوی دیگر، داشتن شادی و خلق خوب پیامدهای کاربردی و عملی در زندگی و عملکرد شغلی فرد دارد. شادی فعالیت فرد را بر می انگیزد، بر آگاهی او می افزاید، خلاقیت وی را تقویت می کند و روابط اجتماعی وی را تسهیل می نماید، شادی هم چنین مشارکت سیاسی را رونق می بخشد و موجب حفظ سلامتی و طول عمر افراد می شود(وینهوون،1993). شادی و آرامش روحی زمینه های باروری خرد و اندیشه را به وجود می آورد (مظفر،1379).
افراد شاد دارای عزت نفس بالا، روابط دوستانه محکم و اعتقادات مذهبی معنادار هستند (مایرز،1996). تحقیقات نشان میدهد که شادی صرف نظر از چگونگی کسب آن می تواند سلامتی جسمانی را بهبود بخشد. افرادی که شاد هستند احساس امنیت بیشتری می کنند، آسانتر تصمیم می گیرند، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آن ها زندگی می کنند، بیشتر احساس رضایت دارند(مایرز،2002).
به نظر آرجیل مارتین و لو ( 1995 )، سه جزء اساسی شادکامی عبارتند از : هیجان مثبت، رضایت اززندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب. او و همکارانش دریافتند که روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی، دوست داشتن دیگران و طبیعت نیز از اجزاء شادکامی هستند. یکی از موضوعات مرتبط با شادکامی، وجود شبکۀ حمایتی است، به این دلیل مایرز و داینر (1995)، می گویند وقتی از مردم پرسیده شود که فرد شادکام چه کسی است، در پاسخ به شبکه های حمایتی از روابط در یک فرهنگ اشاره می کنند که به تفسیری مثبت و خوش بینانه از رویدادهای روزمره زندگی می انجامد. بنابراین، یکی از اجزای مهم شادکامی، جزء شناختی آن است.
شوارتز و استراک(1991)، باور دارند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات سوگیری دارند ؛ یعنی ، اطلاعات را به گونه ای پردازش و تفسیر م یکنند که به خوشحالی آن ها می انجامد. بنابراین، شادکامی مفهومی است که چندین جزء اساسی دارد. نخست آن که جزئی عاطفی و هیجانی دارد که باعث می شود فرد شادکام همواره از نظر خُلقی شاد و خوشحال باشد. دوم آن که جزئی اجتماعی دارد که گسترش روابط اجتماعی را به دنبال دارد. و سوم آنکه جزئی شناختی دارد که موجب می گردد فرد شادکام نوعی تفکر و نوعی پردازش اطلاعات ویژه خود داشته باشد و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وی را به دنبال داشته باشد.
گوستا و دیگران(فرانسیس،1998)، دریافتند که برون گرایی، شادکامی و رضایت از زندگی را برای 13 سال آینده پیش بینی می کند . فرانسیس ، براون، لست و فیلیپچاک(1998)، مفهوم شادکامی و برون گرایی در نظریۀ آیزینک را یکسان می دانند. بنابراین، شادکامی یک ویژگی شخصیتی است که براساس نظریۀ آیزینک، می توان برای آن یک پایۀ زیست شناختی در نظر گرفت. برینر(1998)،شادکامی را متغیر می داند که پایۀ شخصیتی دارد. او در مطالعۀ بین فرهنگی خود به این نتیجه رسید که در ملت ها و فرهنگ های گوناگون، در محیط ها و موقعیت های اجتماعی مختلف، مردم درزمینۀ شادکامی با هم متفاوتند و این تفاوت ها پایدار است.
- Argyle
- Joy
- Veenhoven
- Myers
- Argyle, M، & Lu, L
- Myers & Diener
- Schwarts & Strack
-Goosta etl.
- Francis, L.
- Francis, Brown, Leste and Philipchalk.
- Eysenck
- Brebener
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 01:49:00 ب.ظ ]
|