در زمینۀ انگیزه های بنیادی ، دو نظریۀ انگیزشی وجود دارد . نظریه های سائق که بر نقش عاملهای درونی در انگیزش تأکید دارند و نظریه های مشوقی که در آنها تأکید بر نقش انگیزشی رویدادهای بیرونی است . در زندگی واقعی ، مشوق ها و سائق ها هر دو با هم در انگیزش رفتار در کارند و غالبا با هم در تعامل هستند .

مفهوم انگیزش در هر یک از نظریه ها به صورت مفاهیم و سازه های اختصاصی از قبیل کشاننده ، غریزه ، تلاش و انتظار به کار رفته و در هر تعریف به یکی از عوامل تعیین کنندۀ مذکور ، نقش بیشتری داده شده است. آلپورت (1970) انگیزش را وضعیت درونی ارگانیزم تلقی می‌کند که رفتار و تفکر ناشی از آن است.

مهمترین تفاوت نظریه های فیزیولوژیکی انگیزش و با نظریه های روان شناختی انگیزش ، این است که در نظریه های فیزیولوزیکی لازم است متغیرهای فرضی رابط را در سازه های فیزیولوژیکی جستجو کرد که بهترین آن را می‌توان در الگوی محرک – ارگانیزم – پاسخ ، مشاهده کرد . نظریه های انگیزش می کوشند چارچوبهای کلی اصول را فراهم کنند تا شناخت فرد را از میل ها ، خواسته ها ، نیازها ، آرزوها ، تلاشها و هدفهایی که زیر عنوان انگیزش می آیند ، راهنمایی کنند (مهوارحسینی و سلیمی‌فر ، 1388).

در رابطه با انگیزش ، می‌توان به مهمترین نظریه های انگیزشی که در ارتباط با افزایش عملکرد و افزایش رغبت جهت انجام امور و ایجاد انگیزۀ پیشرفت و ارتقاء افراد به شرح زیر ، اشاره نمود .

نظریه اسنادی

برنارد واینر در زمینه اسناد ، یک طبقه‌بندی سه ‌بُعدی را بیان کرد که براساس آن اسنادهای مربوط به شکست و موفقیت را توصیف می‌کند. طبق نظریه سه ‌بُعدی واینر، مردم می‌توانند بازده‌های رفتاری را علاوه بر عوامل درونی(شخصی) یا بیرونی(موقعیتی) به عواملی مانند پایداری یا ناپایداری و قابل کنترل یا غیرقابل کنترل بودن موقعیت نسبت دهند . از ترکیب این سه بُعد، هشت نوع اسناد مختلف شکل می‌گیرد . تبیین‌های افراد در زمینه موفقیت یا عدم موفقیت در امتحان یا مسابقه در قالب یکی از این اسنادها قرار می‌گیرد . طبقه‌بندی واینر ، علاوه بر نقش واسطه‌ای مهمی که از جنبه شناختی دارد و افراد را در تصمیم‌گیری برای پیامدهای اسناد علّی یاری می‌رساند ، واکنش‌های هیجانی و احساسات متفاوتی را که به تبع اسنادهای علّی گوناگون به وجود می‌آیند نیز توجیه می‌کند . واینر نشان داده است که نوع اسناد افراد از عملکرد خود ، می‌تواند پیامدهای انگیزشی و هیجانی متفاوتی به همراه داشته باشد ( شمس اسفند آباد ، 1384 ) .

اولین بُعد در این نظریه ، درونی یا بیرونی بودن یک اسناد می‌باشد که عواطف وابسته به عزت نفس را تحت تاثیر قرار می‌دهد . هنگامی که شخص در کار یا امتحانش موفق شود، اسنادهای درونی(توانایی یا کوشش) باعث احساس غرور می‌شود ؛ در حالی که اسنادهای بیرونی(سادگی امتحان، کمک هم‌کلاسی) فقط ممکن است احساس خوشحالی به دنبال داشته باشد . اگر ناکامی با علت‌های درونی توجیه شود (کمی کوشش، توانایی پایین) ، ثمره‌اش شرمساری خواهد بود . اما اگر به علت‌های بیرونی اسناد داده شود (سختی امتحان)، ممکن است باعث غافلگیری یا عصبانیت بشود .

دومین بُعد به قابلیت کنترل علت‌های ادراک‌شده توجه می‌کند که باعث برانگیختن عواطف اجتماعی افراد می‌شود . اسناد درونی قابل کنترل مانند کوشش برای کسی که کوتاهی کرده و با ناکامی مواجه شده ، احساس تقصیر یا گناه را به دنبال می‌آورد ؛ در حالی که علت‌های غیرقابل کنترل مانند ناتوانی، کمی هوش و استعداد یا ویژگی‌های شخصیتی دیگر، افسردگی را موجب می‌شود .

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

2 -Alport

1- attribution theory

2-Bernard Weiner

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...