درهم آمیختگی فکر- عمل و اختلال وسواسی- جبری

 

یکی از سازه‌های فراشناختی که در برخی اختلالات، از جمله اختلالات اضطرابی به خصوص اختلال وسواس فکری-عملی، در سال‌های اخیر به طور گسترده‌ای مورد توجه قرار گرفته است، “اغتشاش فکر-عمل” (TAF) می‌باشد (برل و استارسویک، ۲۰۰۵). مفهوم اغتشاش فکر-عمل اولین بار بر روی بیماران وسواسی کشف شد. در جریان مطالعه افکار خودآیند ناخواسته به عنوان ویژگی اصلی اختلال وسواس فکری-عملی ، مشاهده شد که تعدادی از بیماران مبتلا ‌به این اختلال، اعتقاد دارند که افکار غیر قابل قبول و ناخوشایند آن ها می‌تواند حوادث جهان بیرونی را تحت تاثیر قرار دهد (شافران[۷۳] و راچمن، ۲۰۰۴). مفهوم “آمیختگی فکر- عمل” به افکار و عقایدی اشاره دارد که در آن افکار و اعمال به طور غیر قابل تفکیکی به یکدیگر پیوسته و متصلند (برل و استارسویک، ۲۰۰۵). و افکار و اعمال معادل و همتراز یکدیگر تلقی می‌شوند (پیرس، ۲۰۰۷). آمیختگی فکر-عمل دو شکل خاص دارد:

 

      1. احتمال این آمیختگی یعنی اعتقاد به اینکه افکار ناخواسته و مزاحم، می‌توانند باعث وقوع حوادث خاصی شوند و یا احتمال وقوع حوادث خاصی را افزایش دهند. این احتمال خود می‌تواند به دو شکل باشد: الف: “احتمال خود آمیختگی فکر-عمل” که اشاره به حوادثی دارد که برای خود فرد اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال: اگر من درباره ابتلای خود به یک بیماری فکر کنم این امر می‌تواند احتمال ابتلای من به آن بیماری را افزایش دهد. ب: “احتمال دیگران به آمیختگی فکر-عمل” که اشاره به حوادثی دارد که برای دیگران اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال: اگر من درباره ابتلای افراد دیگر به یک بیماری فکر کنم این امر می‌تواند احتمال ابتلای آن ها به بیماری را افزایش دهد.

 

  1. “اخلاق آمیختگی فکر-عمل” یعنی اعتقاد ‌به این که افکار غیر قابل پذیرش و مزاحم از لحاظ اخلاقی برابر و معادل با اعمال و رفتارهای آشکار غیر قابل پذیرش است. به عنوان مثال: اگر من درباره کفر گفتن در کلیسا یا مسجد فکر کنم، این امر تقریبا به ‌همانند مقدار زشت و بد است، که این کار را واقعا در آن مکان انجام دهم (برل و استارسویک، ۲۰۰۵ و شفران و راچمن، ۲۰۰۴).

نظریه راچمن بیان می‌کند که وسواس‌ها از سوء تعبیر فاجعه آمیز افکار مزاحم فرد ناشی می‌شوند. از این رو وسواس‌ها تا زمانی که این سوء تعبیرها ادامه دارند، تداوم می‌یابند. از طرفی بیماران اهمیت اغراق آمیزی ‌به این افکار نسبت داده، آن‌ ها را وحشتناک، تهدید کننده و خطرناک در نظر می‌گیرند. به همین علت اغتشاش فکر-عمل را تجربه می‌کنند. از نظر لوپاتکا و راچمن افراد دارای مشکلات وسواسی، تصور می‌کنند که تفکر آن ها ‌در مورد رویدادهای ناگوار، احتمال وقوع این رویدادها را افزایش می‌دهد و آن‌ ها به خاطر داشتن چنین افکاری مسوول وقوع آن ها هستند و بایستی وقوع آن‌ ها را کنترل کنند (لوپاتکا[۷۴] و راچمن، ۱۹۹۵؛ به نقل از بخشی پور، فرجی، نریمانی و صادقی موحد، ۱۳۸۸).

 

اولین مطالعه تجربی آمیختگی فکر-عمل، بررسی مسولیت پذیری ادراک شده بود (راکمن، توردارسون[۷۵]، شافران و وودی[۷۶]، ۱۹۹۵، به نقل از امینی، دولتشاهی و پورشهباز، ۱۳۹۰). اما مطالعات بعدی پدیده آمیختگی فکر-عمل را در مسیر خودش مورد بررسی قرار داد (راکمن و شفران، ۲۰۰۴). اکثریت مطالعات تجربی انجام شده حاکی از یک رابطه متوسط بین آمیختگی فکر-عمل و شکایات وسواسی است (شفران و راکمن، ۲۰۰۴).

 

مطالعات مختلف، بین نمرات کلی مقیاس “آمیختگی فکر-عمل”، “سیاهه وسواس فکری- عملی” و “مقیاس وسواس فکری- عملی پادوآ” ، همبستگی از کم تا متوسط (بین ۲۰% تا ۳۸%)، را گزارش کرده‌اند (گیلیام و همکاران، ۲۰۰۴؛ راسین و همکاران، ۲۰۰۱ الف و ب؛ راسین و کاستر، ۲۰۰۳؛ اسماری و هالم استینسون، ۲۰۰۱؛ یورولماز و همکاران، ۲۰۰۴؛ اینشتین و منزیس، ۲۰۰۴؛ پورفرج و همکاران، ۲۰۰۸، به نقل از قمری گیوی، محمدی پورریک و میکائیلی، ۱۳۹۲).

 

همچنین شواهد موید این مطلب است که آمیختگی فکر-عمل در سبب شناسی و تداوم اختلال وسواس فکری-عملی اهمیت زیادی دارد (آبراموویتز، وایت ساید[۷۷]، لینام و کالسی[۷۸]، ۲۰۰۳؛ اینستین و منزیس، ۲۰۰۴؛ راچمن، ۱۹۹۳؛ راسین، دیپ استراتن، مرکل باخ و موریس، ۲۰۰۱؛ موریس، میسترز[۷۹]، راسین، مارکل باخ و کامبل[۸۰] ، ۲۰۰۱؛ راسین، مرکل باخ، موریس و اسپان، ۱۹۹۹؛ راسین، مرکل باخ، موریس و اشمیت، ۲۰۰۱ب؛ شفران و همکاران، ۱۹۹۶؛ به نقل از بخشی پور و فرجی، ۱۳۸۹)

 

پژوهش بخشی پور و فرجی (۱۳۸۹) با بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی نشان داد بین نشانه های وسواس و آمیختگی فکر- عمل همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد و زیر مقیاس احتمال برای دیگری آمیختگی فکر-عمل بهترین پیش‌بینی کننده وسواس فکری-عملی و خوشه علائم وارسی و زیر مقیاس احتمال برای خود همینطور بهترین پیش‌بینی کننده وسواس فکری و خوشه علائم تردید است. همچنین بررسی شیرین زاده دستگیری، ناطقیان و گودرزی (۱۳۸۸) نشان دادند که بین باورهای درهم آمیختگی فکر-عمل و علائم اختلال وسواسی-اجباری در بیماران مبتلا ره اختلال وسواسی-اجباری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این در تحقیق بخشی پور و همکاران (۱۳۸۸) در دانشگاه شیراز، نتایج نشان داد که اغتشاش فکر-عمل اخلاقی در شکل گیری اختلال همبودی وسواس و افسردگی دارای اهمیت می‌باشد.

 

سرکوبی فکر و اختلال وسواس فکری-عملی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...